unfavourably

جمله های نمونه

1. He contrasted her brashness unfavourably with his mother's gentleness.
[ترجمه گوگل]گستاخی او را به طرز نامطلوبی با مهربانی مادرش مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]او با ملایمت مادرش را به طور غیر منطقی در میان گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His behavior contrasts unfavourably with his principles.
[ترجمه گوگل]رفتار او در تضاد نامطلوب با اصولش است
[ترجمه ترگمان]رفتار او نسبت به اصول خودش نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the body reacts unfavourably to food, the pulse rate will go up.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بدن به غذا واکنش نامطلوبی نشان می دهد، ضربان نبض افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]وقتی بدن به طور نامطلوب به غذا واکنش می دهد، ضربان قلب بالا خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this respect, Britain compares unfavourably with other European countries.
[ترجمه گوگل]از این نظر، انگلیس در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، انگلیس به شدت با دیگر کشورهای اروپایی مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your actions contrast unfavourably with your principles.
[ترجمه گوگل]اعمال شما در تضاد نامطلوب با اصول شماست
[ترجمه ترگمان]رفتار شما نسبت به اصول شما نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The university reacted unfavourably to the proposals.
[ترجمه گوگل]دانشگاه به این پیشنهادات واکنش نامطلوبی نشان داد
[ترجمه ترگمان]دانشگاه نسبت به این پیشنهادها به شدت واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The taxpayer are unfavourably disposed towards the recent tax increase.
[ترجمه گوگل]مالیات دهندگان نسبت به افزایش مالیات اخیر تمایل نامطلوب دارند
[ترجمه ترگمان]مالیات دهندگان نسبت به افزایش مالیات اخیر نامطلوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Childcare facilities in Britain compare unfavourably with other European countries.
[ترجمه گوگل]امکانات مراقبت از کودکان در بریتانیا در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]تسهیلات childcare در بریتانیا نسبت به دیگر کشورهای اروپایی نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He looked at me unfavourably.
[ترجمه گوگل]نگاه نامطلوبی به من کرد
[ترجمه ترگمان]به طرز غیر منطقی به من نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If he compares unfavourably with his rivals he will be rejected.
[ترجمه گوگل]در صورت مقایسه نامطلوب با رقبای خود طرد می شود
[ترجمه ترگمان]اگر او را به شدت با رقیبان خود مقایسه کند، رد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Public opinion, it was argued, would react unfavourably to such an extreme measure.
[ترجمه گوگل]استدلال شد که افکار عمومی به چنین اقدام افراطی واکنش نامطلوبی نشان خواهد داد
[ترجمه ترگمان]استدلال می شد که افکار عمومی نسبت به این اقدام شدید نامطلوب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this respect we compare very unfavourably with our continental neighbours.
[ترجمه گوگل]از این نظر ما با همسایگان قاره‌ای خود بسیار نامطلوب مقایسه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مورد، ما در مقایسه با همسایگان our بسیار unfavourably را با هم مقایسه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It contrasted unfavourably with the structured clarity of the convent.
[ترجمه گوگل]در تضاد نامطلوب با وضوح ساختاری صومعه بود
[ترجمه ترگمان]آن را به طرز ناخوشایندی با وضوح ساختاری دیر مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As ever, youth of the period were compared unfavourably with previous generations.
[ترجمه گوگل]مثل همیشه، جوانان آن دوره به طرز نامطلوبی با نسل های قبلی مقایسه می شدند
[ترجمه ترگمان]تا کنون، جوانان این دوره نسبت به نسل های پیشین به طور نامطلوب نسبت به نسل های پیشین نسبت داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not complimentary; in a negative manner

پیشنهاد کاربران

به شکل متضاد، نامطلوب
نه آن طور که دل بخواهمان است
نامطلوب
به طور مغرضانه، متعصبانه، یکجانبه، منفی

بپرس