urbane

/ərˈbeɪn//ɜːˈbeɪn/

معنی: مودب، مودبانه، مقرون به ادب
معانی دیگر: با ادب، مبادی آداب، با نزاکت، خلیق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: urbanely (adv.), urbaneness (n.)
• : تعریف: refined in manner; polished; elegant.
مترادف: debonair, elegant, polished, refined, suave
متضاد: uncouth
مشابه: courteous, couth, cultivated, genteel, gracious, mannerly, polite, smooth

- The writer did not possess urbane manners, and some of his intellectual peers at the gala thought him crude.
[ترجمه گوگل] نویسنده آداب و رسوم شهرنشینی نداشت و برخی از همتایان روشنفکر او در مراسم جشن او را بی‌خلق می‌دانستند
[ترجمه ترگمان] نویسنده دارای رفتاری مودبانه نبود، و برخی از همسالان intellectual در این جشن او را خام و خام می پنداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She describes him as urbane and charming.
[ترجمه گوگل]او او را شهری و جذاب توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]او را بسیار محترم و ملیح توصیف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was charming and urbane, full of witty conversation.
[ترجمه گوگل]او جذاب و شهری بود، پر از گفتگوی شوخ
[ترجمه ترگمان]او بسیار جذاب و مودب و با نزاکت حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In conversation, he was suave and urbane.
[ترجمه گوگل]در گفتگو، او متین و شهرنشین بود
[ترجمه ترگمان]در گفت وگو با ادب و نزاکت رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. John Herschel was an urbane, kindly and generous man.
[ترجمه گوگل]جان هرشل مردی شهرنشین، مهربان و سخاوتمند بود
[ترجمه ترگمان]جان هرشل مرد مودب و مهربان و جوانمرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He tried hard to be urbane.
[ترجمه گوگل]او تلاش زیادی کرد تا شهرنشین باشد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با ادب و نزاکت رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Neil was urbane, witty, direct, and honest.
[ترجمه گوگل]نیل شهری، شوخ، مستقیم و صادق بود
[ترجمه ترگمان]ان یل مودبانه، باهوش، رک و درستکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She had barely recognized their cool, urbane general manager in the seedy, vengeful man who had made such wild accusations.
[ترجمه گوگل]او به سختی مدیر کل خونسرد و شهرنشین آنها را در مرد کینه توز و انتقام جو که چنین اتهامات وحشیانه ای مطرح کرده بود، تشخیص داده بود
[ترجمه ترگمان]او به زحمت توانست مدیر کل و مودب و خشن آن ها را که چنین اتهامات وحشیانه ای را مرتکب شده بود، تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In life, Christopher Jabelman had been an urbane, well-educated man who was drinking his way to oblivion.
[ترجمه گوگل]کریستوفر جابلمن در زندگی مردی شهرنشین و تحصیلکرده بود که در مسیر فراموشی مشروب می‌نوشید
[ترجمه ترگمان]در زندگی، کریستوفر Jabelman یک مرد تربیت شده و تحصیل کرده بود که داشت راهش را به فراموشی می سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Robert the next day seemed urbane, sure of himself, even, she thought, pleased with himself.
[ترجمه گوگل]روز بعد رابرت شهرنشین به نظر می رسید، مطمئن بود که حتی، او فکر می کرد، از خودش راضی بود
[ترجمه ترگمان]روز بعد رابرت با ادب به نظر می رسید، مطمئن بود که خودش هم از خودش راضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Collegeeducated and schooled in black culture, Williams's more urbane style was characteristic of many of the early black deejays.
[ترجمه گوگل]سبک شهری ویلیامز که در فرهنگ سیاهپوستان تحصیل کرده و در دانشگاه تحصیل کرده بود، مشخصه بسیاری از دیجی های اولیه سیاه پوست بود
[ترجمه ترگمان]Collegeeducated و schooled در فرهنگ سیاه، سبک معماری more از ویژگی های بسیاری از the سیاه زودرس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They manage to lead urbane lives while not having to search the block foolishly for a parking spot.
[ترجمه گوگل]آنها موفق می شوند زندگی شهری را پیش ببرند در حالی که مجبور نیستند بلوک را احمقانه برای یافتن جای پارک جستجو کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی مودبانه را مدیریت می کنند در حالی که مجبور نیستند برای یک جای پارک به طور احمقانه پارچه را جستجو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hyde, House Judiciary Committee chairman, is an urbane conservative respected by members of both parties.
[ترجمه گوگل]هاید، رئیس کمیته قضایی مجلس نمایندگان، یک محافظه‌کار شهری است که مورد احترام اعضای هر دو حزب است
[ترجمه ترگمان]هاید، رئیس کمیته قضایی مجلس، یک محافظه کار مودب است که توسط اعضای هر دو حزب مورد احترام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By day, this urbane, well-educated man mastered complex problems in a high-tech consulting firm.
[ترجمه گوگل]روز، این مرد شهری و تحصیلکرده بر مشکلات پیچیده در یک شرکت مشاوره با فناوری پیشرفته تسلط داشت
[ترجمه ترگمان]در طول روز، این مرد تحصیل کرده و تحصیل کرده مشکلات پیچیده را در یک شرکت مشاوره ای با فن آوری بالا به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I had last encountered the urbane, worldly Saqqaf in Washington a few weeks earlier.
[ترجمه گوگل]من آخرین بار چند هفته قبل با ثقاف شهری و دنیوی در واشنگتن روبرو شده بودم
[ترجمه ترگمان]من آخرین باری که در واشنگتن به سر می بردم، چند هفته زودتر در واشنگتن ملاقات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مودب (صفت)
polite, nice, courtly, courteous, suave, debonair, decorous, civil, respectful, mannerly, fair-spoken, urbane

مودبانه (صفت)
courteous, urbane

مقرون به ادب (صفت)
urbane

انگلیسی به انگلیسی

• polite, courteous
someone who is urbane is well-mannered, relaxed, and appears comfortable in social situations; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Being confident, comfortable, and refined in social situations.
Sophisticated, elegant, cultured, polished, gentlemanly
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : urbanity
✅️ صفت ( adjective ) : urbane
✅️ قید ( adverb ) : urbanely
با شخصیت
مودب , با نزاکت
– He tried hard to be urbane
- She describes him as urbane and charming
– He was an urbane, kindly, and generous man
این واژه مترادفی برای urban نیز بوده است که هر دوی آن ها از صفت لاتین urbanus گرفته شده اند.
مودب
آداب، با نزاکت و مودب
ناهید

بپرس