usefulness


معنی: فایده، سودمندی
معانی دیگر: مفیدیت، قابل استفاده بودن

جمله های نمونه

1. customs that had outlasted their usefulness were discarded
سنت هایی که بی فایده شده بودند کنار گذاشته شدند.

2. outlast one's (or its etc. ) usefulness
بیهوده بودن،دیگر به درد نخوردن،از حیز انتفاع افتادن

3. Badly written questions limit the usefulness of questionnaires.
[ترجمه گوگل]سوالات بد نوشته شده، مفید بودن پرسشنامه ها را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]سوالات نوشتاری نشان دهنده سودمندی پرسشنامه ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The index adds appreciably to the usefulness of the book.
[ترجمه گوگل]این فهرست به میزان قابل توجهی بر سودمندی کتاب می افزاید
[ترجمه ترگمان]این شاخص به میزان محسوسی در سودمندی کتاب می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are doubts as to the usefulness of this approach .
[ترجمه گوگل]در مورد سودمندی این رویکرد تردیدهایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مورد سودمندی این روش شک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were doubtful about the product's usefulness from the start.
[ترجمه گوگل]ما از ابتدا در مورد مفید بودن محصول شک داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد سودمندی محصول از ابتدا مردد بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The docks have outlived their usefulness.
[ترجمه گوگل]اسکله ها عمر مفید خود را پشت سر گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]تو اسکله بیشتر از این بیشتر عمر می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The advisory group has outlived its usefulness.
[ترجمه گوگل]گروه مشاوره از مفید بودن خود گذشته است
[ترجمه ترگمان]این گروه مشورتی بیش از پیش سودمند واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The machine had outlived its usefulness .
[ترجمه گوگل]این دستگاه عمر مفید خود را پشت سر گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]ماشین بیش از پیش کارآیی خود را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The building has outlived its usefulness.
[ترجمه گوگل]این ساختمان عمر مفید خود را پشت سر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]این ساختمان از کارآیی آن بیشتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The report is of potential usefulness to the government.
[ترجمه گوگل]این گزارش برای دولت مفید است
[ترجمه ترگمان]این گزارش از کارآیی بالقوه دولت برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The attitude of the parents toward the usefulness of what is learned must colour the way children approach school.
[ترجمه گوگل]نگرش والدین نسبت به سودمندی آموخته ها باید رویکرد کودکان به مدرسه را رنگ آمیزی کند
[ترجمه ترگمان]نگرش والدین نسبت به سودمندی آنچه که آموخته ایم باید روش مدرسه کودکان را رنگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are doubts about the usefulness of these tests.
[ترجمه گوگل]در مورد سودمندی این تست ها تردیدهایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مورد سودمندی این آزمون ها شک و تردیدهایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His interest lay in the usefulness of his work, rather than in any personal credit.
[ترجمه گوگل]علاقه او به سودمندی کارش بود، نه به اعتبار شخصی
[ترجمه ترگمان]علاقه و علاقه او به سودمندی کار او بود نه در اعتبار شخصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فایده (اسم)
gain, use, advantage, profit, avail, usefulness, utility, fruit

سودمندی (اسم)
efficiency, usefulness, utility, expedience, expediency, yield, earning power, productivity, profitableness

تخصصی

[حسابداری] سودمندی

انگلیسی به انگلیسی

• state of being beneficial, condition of being useful

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : use
✅️ اسم ( noun ) : use / usefulness / uselessness
✅️ صفت ( adjective ) : used / useful / useless
✅️ قید ( adverb ) : usefully / uselessly
سودمندی

کارایی

بپرس