unacknowledged

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of acknowledged.

جمله های نمونه

1. Poets are the unacknowledged legislators of the world.
[ترجمه گوگل]شاعران قانونگذاران ناشناخته جهان هستند
[ترجمه ترگمان]شاعران قانون گذاران unacknowledged جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unacknowledged anger can often cause problems in later life.
[ترجمه گوگل]عصبانیت ناشناخته اغلب می تواند مشکلاتی را در زندگی بعدی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]خشم unacknowledged اغلب می تواند باعث بروز مشکلاتی در زندگی بعدی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unresolved or unacknowledged fears can trigger sleepwalking.
[ترجمه گوگل]ترس های حل نشده یا ناشناخته می توانند راه رفتن در خواب را تحریک کنند
[ترجمه ترگمان]ترس های حل نشده یا unacknowledged می توانند آغازگر sleepwalking باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This tradition goes totally unacknowledged in official guidebooks.
[ترجمه گوگل]این سنت در کتابهای راهنمای رسمی کاملاً ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]این سنت به طور کامل در راهنماهای رسمی تصدیق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her contribution to the research went largely unacknowledged.
[ترجمه گوگل]سهم او در این تحقیق تا حد زیادی مورد تایید قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]سهم او در این تحقیق تا حد زیادی unacknowledged شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Recent books have revealed the unacknowledged literary debts that writers such as Brecht and Joyce owed to the women in their lives.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های اخیر بدهی‌های ادبی ناشناخته‌ای را که نویسندگانی مانند برشت و جویس به زنان زندگی‌شان داشتند، آشکار کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]کتاب های اخیر، بدهی های واقعی ادبی ای که نویسندگانی مانند brecht و جویس بدهکار در زندگی شان هستند را فاش کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There seems indeed to be an unacknowledged weighting in the direction of a particular religion.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در واقع وزن گیری ناشناخته ای در جهت یک دین خاص وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در مسیر یک مذهب خاص، وزنی unacknowledged وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Part of this comes from a superstitious but unacknowledged sense that grief is contagious and unlucky.
[ترجمه گوگل]بخشی از این از یک حس خرافی اما ناشناخته ناشی می شود که غم و اندوه مسری و بدشانس است
[ترجمه ترگمان]بخشی از این مساله ناشی از حس خرافاتی اما unacknowledged است که اندوه مسری و بدشانسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most patients can cope with unacknowledged grief and anxiety because they are in hospital for a short time.
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران می توانند با غم و اندوه و اضطراب ناشناخته کنار بیایند زیرا برای مدت کوتاهی در بیمارستان هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بیماران می توانند با افسردگی و اضطراب unacknowledged مواجه شوند چون مدت کوتاهی در بیمارستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fear, embarrassment, anxiety - all, if unacknowledged, get in the way of a real, live relationship.
[ترجمه گوگل]ترس، خجالت، اضطراب - همه، در صورت عدم تایید، مانع ایجاد یک رابطه واقعی و زنده می شوند
[ترجمه ترگمان]ترس، دست پاچگی، اضطراب، نگرانی، همه چیز، به صورت یک رابطه واقعی و زنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Business agents, stewards, to me, are the unacknowledged legislators of the world.
[ترجمه گوگل]نمایندگان تجاری، مباشران، برای من، قانونگذاران ناشناخته جهان هستند
[ترجمه ترگمان]نمایندگان تجاری، مباشران، و من، قانونگذاران unacknowledged جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To you, loneliness is real, yet unacknowledged, unnameable and untouchable.
[ترجمه گوگل]برای تو، تنهایی واقعی است، در عین حال ناشناخته، نامشخص و غیر قابل لمس
[ترجمه ترگمان]برای تو تنهایی، تنهایی، yet، unacknowledged و دست نیافتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The room was filled with unacknowledged tensions and questions: Why had Rosenberg called for Vice-President Espada to take the reins of the country?
[ترجمه گوگل]اتاق مملو از تنش‌ها و پرسش‌های ناشناخته بود: چرا روزنبرگ از معاون رئیس‌جمهور اسپادا خواسته بود تا زمام کشور را در دست بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از تنش های unacknowledged و سوال ها بود: چرا روزنبرگ از معاون رئیس جمهور Espada خواست که زمام کشور را به دست بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Johnny and Guy are the greatest unacknowledged pop songwriters in Britain.
[ترجمه گوگل]جانی و گای بزرگترین ترانه سرایان پاپ ناشناخته در بریتانیا هستند
[ترجمه ترگمان]جانی و گی بزرگ ترین ترانه unacknowledged در بریتانیا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not acknowledged, not recognized, not appreciated
if a fact or situation is unacknowledged, it is ignored by people or not accepted as being true or existing.
if a person, their qualities, or their achievements are unacknowledged, they are not officially recognized as being important.
if you are unacknowledged when you enter a room, the people who are already there do not show by their behaviour that they have seen and recognized you.

پیشنهاد کاربران

- اذعان نشده
- اعتراف نشده
- اقرار نشده
بی محلی کردن ، بی اعتنایی کردن ، به عمد نادیده گرفتن
تایید نشده ، تصدیق نشده ، غیر قانونی ، غیر قابل کنترل ،
نادیده گرفته شده
تصدیق نشده
Kind of Nature
نوع طبیعت
تصدیق نشده، به رسمت شناخته نشده، بی اهمیت، در کل فرد یا کاری که مورد رسمیت و تصدیق قرار نگیرد ( مثلا زمانی که فردی وارد اتاق می شود اما کسی محلی به او نمی گذارد )
تکذیب شده
در شرایطی به معنی:
اهمیت نمیده و تشکر نمی کنه

بپرس