unalterably

جمله های نمونه

1. All these are proceeding unalterably under the baton of money.
[ترجمه گوگل]همه اینها بدون تغییر زیر باتوم پول پیش می رود
[ترجمه ترگمان]همه این ها در زیر دست پول با من در میان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And he lay upon her, perfectly formed and unalterably complete in his love for her.
[ترجمه گوگل]و او بر او دراز کشید، در عشق خود به او کاملاً شکل گرفته و بدون تغییر کامل
[ترجمه ترگمان]و او را کام لا در آغوش داشت و کام لا در عشق خود نسبت به او کام لا تغییر یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Congressional Republicans, however, are between unalterably opposed or skeptical about the sort of action that some economists -- including several of Mr. Obama's former advisers -- are urging.
[ترجمه گوگل]با این حال، جمهوری خواهان کنگره در مورد اقدامی که برخی از اقتصاددانان - از جمله چند تن از مشاوران سابق آقای اوباما - اصرار دارند، به طور غیر قابل تغییر مخالف یا شک دارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، جمهوریخواهان کنگره بین unalterably مخالف یا شکاک در مورد این نوع اقدام هستند که برخی از اقتصاددانان - - از جمله چندین مشاور سابق آقای اوباما - - اصرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fifth, I am unalterably opposed to governmental censorship.
[ترجمه گوگل]پنجم، من بدون تغییر با سانسور دولتی مخالفم
[ترجمه ترگمان]پنجم اینکه، من مخالف سانسور دولت هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The American people have unalterably set their faces against that tyranny.
[ترجمه گوگل]مردم آمریکا بدون تغییر در برابر آن ظلم قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]مردم آمریکا unalterably را بر ضد آن ظلم تنظیم کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet most judges I know are beholden to Power-by that I mean unalterably pledged to the dominant force of the system.
[ترجمه گوگل]با این حال، اکثر قضاتی که من می شناسم، به پاور-بای پایبند هستند که منظورم این است که به طور غیرقابل تغییری در برابر نیروی مسلط سیستم تعهد کرده اند
[ترجمه ترگمان]با این حال بسیاری از قضات که من می دانم به قدرت مدیون هستند - به این معنا که unalterably متعهد به نیروی غالب سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beyond grief and shock, there is the inescapable fact that life is unalterably changed.
[ترجمه گوگل]فراتر از اندوه و شوک، این واقعیت اجتناب ناپذیر وجود دارد که زندگی بدون تغییر تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]فراتر از اندوه و شوک، این واقعیت غیرقابل اجتناب است که زندگی دوباره تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bruckner sang of his God and for his God, Who ever and unalterably occupied his soul.
[ترجمه گوگل]بروکنر از خدای خود و برای خدایش که همیشه و بدون تغییر روح او را به خود مشغول کرده بود می خواند
[ترجمه ترگمان]Bruckner از خداوند و به خاطر خدا، که هرگز و هرگز در این باب با او آشنا نشده بود سرود می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Contrary to certain psychological theories, the human mind is not a hermetically sealed chamber enclosing a personality unalterably shaped by biology and infantile experience.
[ترجمه گوگل]برخلاف برخی نظریه‌های روان‌شناختی، ذهن انسان محفظه‌ای سربسته نیست که شخصیتی را که به‌طور تغییرناپذیری توسط زیست‌شناسی و تجربه کودکی شکل گرفته باشد، محصور کند
[ترجمه ترگمان]بر خلاف نظریه های روانشناسی خاص، ذهن انسان یک اتاق محکم و محکم نیست که در برگیرنده شخصیت unalterably شخصیتی است که به وسیله زیست شناسی و تجربه کودکانه شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without possibility of change, in an unalterable manner

پیشنهاد کاربران

به شکلِ تغییر ناپذیری، به صورتی غیرقابل تغییر
غیرقابل تغییر

بپرس