unconstitutional

/ˌənˌkɑːnstəˈtuːʃn̩əl//ˌʌnkɒnstɪˈtjuːʃn̩əl/

معنی: بر خلاف قانون اساسی، برخلاف مشروطیت
معانی دیگر: مخالف (یا مغایر) قانون اساسی، خلاف مشروطیت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unconstitutionally (adv.), unconstitutionality (n.)
• : تعریف: not allowed or authorized by, or not in accord with, the constitution of a state or nation.

جمله های نمونه

1. censorship of the press is unconstitutional
سانسور جرائد مغایر قانون اساسی است

2. The Moldavian parliament has declared the elections unconstitutional.
[ترجمه گوگل]پارلمان مولداوی این انتخابات را خلاف قانون اساسی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]پارلمان مولداوی این انتخابات را مغایر با قانون اساسی اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Opponents denounced the decree as undemocratic and unconstitutional.
[ترجمه گوگل]مخالفان این فرمان را غیر دموکراتیک و خلاف قانون اساسی محکوم کردند
[ترجمه ترگمان]مخالفان این حکم را به عنوان غیردموکراتیک و خلاف قانون اساسی محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Banning cigarette advertising would be unconstitutional, since selling cigarettes is legal.
[ترجمه گوگل]ممنوعیت تبلیغات سیگار خلاف قانون اساسی است، زیرا فروش سیگار قانونی است
[ترجمه ترگمان]ممنوع کردن تبلیغات سیگار بر خلاف قانون اساسی است چرا که فروش سیگار قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such a change in the law would be unconstitutional.
[ترجمه گوگل]چنین تغییری در قانون خلاف قانون اساسی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]چنین تغییری در قانون مغایر با قانون اساسی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This part of the bill was ruled unconstitutional.
[ترجمه گوگل]این بخش از لایحه مغایر با قانون اساسی تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]این بخش از لایحه بر خلاف قانون اساسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On Oct. 28 the Council declared this clause unconstitutional and therefore null and void.
[ترجمه گوگل]در 28 اکتبر شورا این بند را مغایر قانون اساسی و در نتیجه باطل اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۸ اکتبر، شورا این بند را خلاف قانون اساسی اعلام کرد و در نتیجه پوچ و باطل اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When the New York courts declared this arrangement unconstitutional, the Supreme Court agreed to review the case.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دادگاه های نیویورک این ترتیب را خلاف قانون اساسی اعلام کردند، دادگاه عالی موافقت کرد که پرونده را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دادگاه های نیویورک این ترتیب را خلاف قانون اساسی اعلام کردند، دادگاه عالی توافق کرد که پرونده را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This looks even more unconstitutional - but while the lawyers debate that question, the government could be holding the monetary line.
[ترجمه گوگل]این حتی بیشتر خلاف قانون اساسی به نظر می رسد - اما در حالی که وکلا در مورد این سؤال بحث می کنند، دولت می تواند خط پولی را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]این حتی بیشتر خلاف قانون اساسی به نظر می رسد - اما در حالی که وکلای مدافع این سوال را مطرح می کنند، دولت می تواند خط پولی را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other opponents said the legislation is unconstitutional.
[ترجمه گوگل]مخالفان دیگر گفتند این قانون خلاف قانون اساسی است
[ترجمه ترگمان]مخالفان دیگر گفتند که این قانون مغایر با قانون اساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even though federal courts have declared such displays unconstitutional, the issue keeps popping up, especially in the Bible Belt.
[ترجمه گوگل]اگرچه دادگاه‌های فدرال چنین نمایش‌هایی را خلاف قانون اساسی اعلام کرده‌اند، این موضوع به‌ویژه در کمربند کتاب مقدس همچنان مطرح می‌شود
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه دادگاه های فدرال چنین نمایشی را مغایر با قانون اساسی اعلام کرده اند، این موضوع به خصوص در کمربند انجیل ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some courts have held prior review procedures unconstitutional because they lacked either clear standards or due process safeguards.
[ترجمه گوگل]برخی از دادگاه‌ها رویه‌های تجدیدنظر قبلی را مغایر با قانون اساسی دانسته‌اند، زیرا فاقد استانداردهای روشن یا تضمین‌های مربوط به روند رسیدگی هستند
[ترجمه ترگمان]برخی دادگاه ها رونده ای بازبینی قبلی را مغایر با قانون اساسی دانسته اند، چرا که آن ها فاقد استانداردهای شفاف و یا تدابیر حفاظتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The government called the plan dangerous, unconstitutional and liable to spin out of control.
[ترجمه گوگل]دولت این طرح را خطرناک، خلاف قانون اساسی و خارج از کنترل خواند
[ترجمه ترگمان]دولت این طرح را خطرناک، خلاف قانون اساسی و مسئول کنترل آن نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Presidency of Bosnia-Hercegovina denounced the move as unconstitutional.
[ترجمه گوگل]ریاست جمهوری بوسنی و هرسگوین این اقدام را خلاف قانون اساسی خواند
[ترجمه ترگمان]مجلس بوسنی و هرزگوین این حرکت را مغایر با قانون اساسی دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Louisiana legislation had also been declared unconstitutional in September by a federal appeals court.
[ترجمه گوگل]قانون لوئیزیانا نیز در ماه سپتامبر توسط دادگاه تجدیدنظر فدرال مغایر با قانون اساسی اعلام شد
[ترجمه ترگمان]قانون لوییزیانا در ماه سپتامبر توسط دادگاه استیناف فدرال با قانون اساسی اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر خلاف قانون اساسی (صفت)
unconstitutional

برخلاف مشروطیت (صفت)
unconstitutional

تخصصی

[حقوق] مغایر با قانون اساسی

انگلیسی به انگلیسی

• not constitutional, not authorized by the constitution, not in keeping with the constitution
something that is unconstitutional breaks the rules of an organization or political system.

پیشنهاد کاربران

بپرس