undercut

/ˈəndərˌkət//ˌʌndəˈkʌt/

معنی: برش زیرین، فروختن، به بای کمتری فروختن، از زیر بریدن
معانی دیگر: به قیمت کمتر (از دیگری) فروختن، ارزانتر فروختن، با مزد کمتر کار کردن، زیر قیمت فروختن، قیمت را شکستن، زیر برش، (انگلیسی) گوشت راسته، فیله ی گاو، (فوتبال و کشتی و غیره) فرو افکندن (با پشت پا زدن یا از زیر کشیدن پای حریف)، از زیر کشیدن، (تنیس و گلف و غیره) ضربه ی آندرکات زدن، زیر بر کردن، ببهای کمتری از دیگران فروختن، ببرش زیرین

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: undercuts, undercutting, undercut
(1) تعریف: to cut or cut away under or beneath, usu. so as to create an overhang.
مشابه: burrow, excavate, gouge, tunnel, undermine

(2) تعریف: to sell goods or services at a lower price than (a competitor).
مترادف: undersell

(3) تعریف: to act so as to lessen the effectiveness or influence of; undermine or thwart.
مترادف: foil, thwart, undermine
مشابه: balk, block, devitalize, enervate, frustrate, hamper, hamstring, handicap, hinder, impair, impede, lame, paralyze, sabotage, sap, subvert, weaken

- The father's constant indulgence of the child undercut her mother's attempts to discipline her.
[ترجمه گوگل] زیاده‌روی مداوم پدر از کودک، تلاش‌های مادرش برای تربیت او را تضعیف کرد
[ترجمه ترگمان] چشم پوشی همیشگی پدر از کودک تلاش های مادرش را برای نظم بخشیدن به او تحت الشعاع قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to cut or strike (a ball) with an underhand motion, or create backspin by a downward and forward motion, as in golf or tennis.
مترادف: slice
اسم ( noun )
(1) تعریف: a cut made in an underpart, as of a riverbank.
مشابه: cut

(2) تعریف: a notch cut in the lower part of a tree to direct its fall and prevent splitting.
مشابه: notch

جمله های نمونه

1. the chinese undercut their competitors and still make a profit
چینی ها اجناس خود را ارزانتر از رقبای خود عرضه می کنند و با این حال سود می بردند.

2. The firm will be able to undercut its competitors whilst still making a profit.
[ترجمه گوگل]این شرکت می‌تواند در عین کسب سود، از رقبای خود کم کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت قادر خواهد بود رقبای خود را تحت الشعاع قرار دهد، در حالی که هنوز سود خود را به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're playing a losing game by trying to undercut our competitor's prices all the time.
[ترجمه گوگل]ما با تلاش برای پایین آوردن قیمت رقبای خود همیشه در حال انجام یک بازی بازنده هستیم
[ترجمه ترگمان]ما با تلاش برای تضعیف قیمت رقیب خود در تمام مدت یک بازی بازنده را بازی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Big supermarkets can undercut all rivals, especially small high-street shops.
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت‌های بزرگ می‌توانند همه رقبا، به‌ویژه فروشگاه‌های کوچک در خیابان‌های مرتفع را زیر پا بگذارند
[ترجمه ترگمان]\"سوپرمارکت ها\" می توانند همه رقبا، به خصوص فروشگاه های کوچک خیابانی را تحت الشعاع قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Online bookstores can undercut retailers by up to 30%.
[ترجمه گوگل]کتابفروشی های آنلاین می توانند خرده فروشان را تا 30 درصد کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]bookstores آنلاین می توانند خرده فروشان را تا ۳۰ درصد کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They claim to undercut their competitors by at least 5%.
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که حداقل 5 درصد از رقبای خود کم می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مدعی هستند که حداقل ۵ درصد از رقبای خود را تحت الشعاع قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plastic surgeon undercut the skin of her cheek.
[ترجمه گوگل]جراح پلاستیک پوست گونه او را زیر تیغ زد
[ترجمه ترگمان]جراح پلاستیک پوست گونه او را به زیر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He suspected it was an attempt to undercut his authority.
[ترجمه گوگل]او مشکوک بود که این تلاشی برای تضعیف قدرت او بود
[ترجمه ترگمان]او مظنون بود که این تلاشی برای تضعیف قدرت اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Popular support would be undercut by political developments.
[ترجمه گوگل]حمایت مردمی با تحولات سیاسی تضعیف خواهد شد
[ترجمه ترگمان]حمایت مردمی با پیشرفت های سیاسی تضعیف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Indeed it would seem that these paintings undercut their initial didacticism and that order is evoked primarily to bring it into question.
[ترجمه گوگل]در واقع به نظر می رسد که این نقاشی ها تعلیم اولیه آنها را تضعیف می کند و این نظم در درجه اول برای زیر سوال بردن آن برانگیخته می شود
[ترجمه ترگمان]در واقع به نظر می رسد که این نقاشی ها اولویت اولیه خود را نشان می دهند و این نظم در درجه اول برای مطرح کردن آن در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His arguments are undercut by dubious statistics and projections.
[ترجمه گوگل]استدلال های او با آمار و پیش بینی های مشکوک تضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]استدلال های او با آمار و پیش بینی های مشکوک در معرض خطر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Interruptible gas supplies undercut the cost of fuel oil considerably.
[ترجمه گوگل]تامین گاز قطعی هزینه نفت کوره را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]تامین گاز Interruptible بهای سوخت نفت را به میزان قابل توجهی کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then he rather undercut the room's prim pity for him by roaring with laughter.
[ترجمه گوگل]سپس ترحم اول اتاق را برای او با غرش خنده کاهش داد
[ترجمه ترگمان]سپس با غرشی که از خنده ریسه رفته بود، به او رحم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet standing-order ministers then were furious because travelers undercut them and shattered their monopolies.
[ترجمه گوگل]با این حال وزرای دائمی در آن زمان خشمگین بودند زیرا مسافران آنها را تضعیف کردند و انحصارات آنها را در هم شکستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، وزرای نظم و ترتیب خشمگین بودند، زیرا مسافران آن ها را تحت الشعاع قرار داده و انحصارات شان را درهم شکستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برش زیرین (صفت)
undercut

فروختن (فعل)
market, cant, vent, auction, sell, undercut, undersell, sell up, hawk

به جای کمتری فروختن (فعل)
undercut

از زیر بریدن (فعل)
undercut

تخصصی

[عمران و معماری] گودافتادگی - بریدگی درونی
[زمین شناسی] رش، از زیر بریدن - از زیر یا از زیر خراب کدن جبهه کار زغال بوسیله ریز کردن زغال با کندن یا بوسیله ماشین استخراج
[] گیرة منفی
[نفت] زیر گشاد کردن
[پلیمر] مخروطی ناقص، برش زیرین، نسخه ذخیره یا برعکس یا منفی قالب، قالب ضروری است که برای حفظ شکل از زیر بریده می‏شود

انگلیسی به انگلیسی

• act of cutting from the underside; act of slicing the ball from underneath (golf, tennis); notch cut in a tree which aids in controlling its fall; type of beef tenderloin; type of cavity with a broad base (dentistry)
offer at lower prices than the competition; cut off the underpart; slice the ball from underneath (golf, tennis); weaken, undermine
to undercut someone or undercut their prices means to sell a product more cheaply than they do.
if something undercuts your attempts to achieve something, it prevents them from being effective.

پیشنهاد کاربران

مدل موی آندرکات شده
قیمت شکنی
به بای کمتر فروختن = به بهای کمتر فروختن
زیراب کسی را زدن
از ریشه زدن
Dont let your haters undercut your successes.
به بدخواهانت اجازه نده موفقیت هات رو از ریشه بزنن.
1 - کمرنگ کردن 2 - زیر سوال بردن 3 - تضعیف کردن
1 - to weaken, damage, or cause the failure of something; undermine
ضعیف کردن، آسیب رساندن، تضعیف کردن، پشت کسی را خالی کردن، موجب شکست و به نتیجه نرسیدن چیزی شدن
He's got a plan, so I don't want to undercut the effort that he has underway
...
[مشاهده متن کامل]

2 - آندرکات ( به انگلیسی: Undercut ) مدل مویی است که از دهه ۱۹۱۰ تا دهه ۱۹۴۰، بیشتر در مردان، مد بود و در دهه ۱۹۸۰ شاهد احیای مداوم رشد بود تا اینکه در دهه ۲۰۱۰ دوباره کاملاً مد شد. به طور معمول، موهای بالای سر بلند بوده و از طرف یا مرکز از هم جدا شده اند، در حالی که پشت و پهلوها بسیار کوتاه وز می شوند

undercut
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/undercut• https://en.wikipedia.org/wiki/Undercut_(hairstyle)
undercut ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: بن‏بُری
تعریف: ایجاد برش گوِه‏ای در بُن درخت برای هدایت جهت افتادن درخت و جلوگیری از شکستن تنۀ آن
زیر پا گذاشتن ، تضعیف کردن
تخفیف دادن
زیرقیمت فروختن
سوخته گی پای جوش؛ در جوش کاری به خالی شدن لبه ی گرده ی جوش به دلیل درست تنظیم نکردن شدت جریان جوش کاری گفته می شود.
⁦معنای دوستمون
👈تضعیف کردن ( بنیان یا شالوده چیزی )
Soviet Union deployed “active measures” to deepen existing divisions in U. S. society, spread disinformation, undermine confidence in the U. S. government, and 💥undercut💥 Washington’s relationship with key allies in Europe
فعل = تخفیف دادن
اسم = مدل مو
بریدگی لبه جوش
زیر سؤال بردن
در جوشکاری به معنی بریدگی کنار جوش که یکی از عیوب جوشکاری است
تحت الشعاع قرار دادن
کمرنگ کردن موضوع
ریشه کن کردن
●زیر قیمت فروختن
●تضعیف کردن، از تاثیر چیزی کاستن
به بهای کمتر فروختن
تضعیف کردن ( بنیان یا شالوده چیزی )
از ارزش انداختن. از اهمیت انداختن. دست کم گرفتن. دست پایین گرفتن.
مدل موی بوکسوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس