• (1)تعریف: to place too low a valuation on; underestimate. • متضاد: overvalue • مشابه: underestimate
• (2)تعریف: to have too little respect or regard for; underrate. • متضاد: overrate, overvalue • مشابه: belittle, disregard, talk down
جمله های نمونه
1. don't undervalue your parents' help
کمک والدین خودت را دست کم نگیر
2. Don't undervalue Jim's contribution to the research.
[ترجمه ایمان] کمک جیم را در این تحقیق دست کم نگیرید.
|
[ترجمه گوگل]سهم جیم در تحقیق را دست کم نگیرید [ترجمه ترگمان]سهم جیم را در این تحقیق ذکر نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We must never undervalue freedom.
[ترجمه anna] ما هرگز نباید ازاد بودن را دست کم بگیریم.
|
[ترجمه گوگل]ما هرگز نباید آزادی را دست کم بگیریم [ترجمه ترگمان]ما نباید به این آزادی فکر کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. When you undervalue what you do, the world will undervalue who you are. Oprah Winfrey
[ترجمه گوگل]وقتی کاری را که انجام میدهید دست کم بگیرید، دنیا برای شما ارزشی قائل خواهد شد اپرا وینفری [ترجمه ترگمان]وقتی کاری را که می کنید انجام می دهید، دنیا به شما کمک می کند که چه کسی هستید اپرا وینفری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We can not afford to undervalue the traditional knowledge of rural people.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم دانش سنتی مردم روستا را دست کم بگیریم [ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم دانش سنتی مردم روستایی را تحت تاثیر قرار دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This is not to undervalue the change in judicial thinking which has come about in the last 30 years.
[ترجمه گوگل]این به معنای دست کم گرفتن تغییر در تفکر قضایی نیست که در 30 سال گذشته رخ داده است [ترجمه ترگمان]این موضوع تغییر در تفکر قضایی نیست که در ۳۰ سال اخیر رخ داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The market will undervalue goods that yield social benefits in excess of private benefits and will consequently produce too few of these goods.
[ترجمه گوگل]بازار کالاهایی را که مزایای اجتماعی بیش از منافع خصوصی دارند، کم ارزش می کند و در نتیجه تعداد بسیار کمی از این کالاها را تولید می کند [ترجمه ترگمان]این بازار کالاهایی را تولید می کند که منافع اجتماعی را مازاد از منافع شخصی به دست می آورند و در نتیجه تعداد بسیار کمی از این کالاها را تولید خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't undervalue a generous guarantee.
[ترجمه گوگل]تضمین سخاوتمندانه را دست کم نگیرید [ترجمه ترگمان]تو هیچ ضمانتی بدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Reforms that undervalue these contributions are likely to do far more harm than good.
[ترجمه گوگل]اصلاحاتی که این کمکها را کمارزش میکنند، احتمالاً ضرر بیشتری نسبت به سود خواهند داشت [ترجمه ترگمان]اصلاحاتی که این مشارکت ها را تقویت می کند به احتمال زیاد آسیب بیشتری نسبت به خوب خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Avoid a tendency to undervalue yourself and your ability to make a worthwhile contribution.
[ترجمه گوگل]از تمایل به کم ارزش جلوه دادن خود و توانایی تان برای کمک ارزشمند اجتناب کنید [ترجمه ترگمان]از تمایل خود برای کمک به خود و توانایی خود برای ایجاد یک کمک ارزشمند اجتناب کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Like liberty, gold never stays where it is undervalue.
[ترجمه گوگل]مانند آزادی، طلا هرگز در جایی که کمتر از ارزشش است باقی نمی ماند [ترجمه ترگمان]مثل آزادی، طلا هیچ وقت به جایی نمی رود که بی ارزش باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But rich countries undervalue women as well.
[ترجمه گوگل]اما کشورهای ثروتمند به زنان نیز ارزش کمتری می دهند [ترجمه ترگمان]اما کشورهای غنی هم زن هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Cherish your own emotions and never undervalue them.
[ترجمه گوگل]به احساسات خود احترام بگذارید و هرگز آنها را دست کم نگیرید [ترجمه ترگمان]احساسات خود را به خاطر داشته باشید و هیچ وقت undervalue [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And remember, do not undervalue the element of surprise.
[ترجمه گوگل]و به یاد داشته باشید، عنصر غافلگیری را دست کم نگیرید [ترجمه ترگمان]و به خاطر داشته باشید، عنصر غافلگیری را فراموش نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Still, we must not undervalue Aristotle's contribution.
[ترجمه گوگل]با این حال، ما نباید سهم ارسطو را دست کم بگیریم [ترجمه ترگمان]با این حال، ما نباید به کمک ارسطو پاسخ دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن (فعل)
undervalue
انگلیسی به انگلیسی
• value at lower than the true worth, underestimate if you undervalue something, you fail to recognize how valuable or important it is.