undisclosed

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of disclosed.

جمله های نمونه

1. The inmates were moved to an undisclosed location.
[ترجمه گوگل]زندانیان به مکان نامعلومی منتقل شدند
[ترجمه ترگمان]زندانیان به مکانی نامعلوم منتقل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was paid an undisclosed sum.
[ترجمه گوگل]مبلغ نامعلومی به او پرداخت شد
[ترجمه ترگمان]مبلغ نامعلومی به وی پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An undisclosed buyer will provide a much - needed cash injection for the fragile balance sheet.
[ترجمه گوگل]یک خریدار فاش نشده تزریق نقدی بسیار مورد نیاز را برای ترازنامه شکننده ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک خریدار ناشناس تزریق پول نقد بسیار مورد نیاز را برای ورقه تعادل آسیب پذیر فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The meeting is taking place at an undisclosed location.
[ترجمه گوگل]این دیدار در مکانی نامعلوم در حال برگزاری است
[ترجمه ترگمان]این نشست در مکانی نامعلوم برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They met at an undisclosed venue.
[ترجمه گوگل]آنها در مکانی نامعلوم ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک مکان نامعلوم ملاقات کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company has been sold for an undisclosed amount.
[ترجمه گوگل]این شرکت به مبلغ نامعلوم فروخته شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت به مبلغ نامشخصی به فروش رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The judge awarded them an undisclosed six-figure sum in damages.
[ترجمه گوگل]قاضی مبلغ شش رقمی نامشخصی را به عنوان غرامت به آنها داد
[ترجمه ترگمان]این قاضی مبلغ نامشخصی به آن ها غرامت پرداخت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The 10-year deal gives Hubbard an undisclosed share of profits.
[ترجمه گوگل]این قرارداد 10 ساله به هابارد سهم نامعلومی از سود می دهد
[ترجمه ترگمان]این قرارداد ۱۰ ساله باعث به اشتراک گذاردن مقدار نامشخصی از سود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It has signed on undisclosed terms to use Oracle Corp's manufacturing and financial applications, including software engineering products worldwide.
[ترجمه گوگل]این شرکت برای استفاده از برنامه‌های تولیدی و مالی Oracle Corp، از جمله محصولات مهندسی نرم‌افزار در سراسر جهان، با شرایط نامشخصی امضا کرده است
[ترجمه ترگمان]این کشور از مفاد فاش نشده برای استفاده از تولید و برنامه های مالی اوراکل، از جمله محصولات مهندسی نرم افزار در سراسر جهان، امضا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The undisclosed purchase price would include using the Micropolis name, leaving the Chatsworth-based firm to search for a new one.
[ترجمه گوگل]قیمت خرید نامشخص شامل استفاده از نام Micropolis است که شرکت مستقر در Chatsworth را مجبور به جستجوی نام جدید می کند
[ترجمه ترگمان]قیمت خرید نامعلوم شامل استفاده از نام Micropolis، ترک شرکت مبتنی بر Chatsworth برای جستجوی یک محصول جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sun is paying an undisclosed amount towards the cost of the project, thereby fulfilling some of its operating obligations down under.
[ترجمه گوگل]Sun مبالغ نامشخصی را برای هزینه پروژه پرداخت می کند و در نتیجه برخی از تعهدات عملیاتی خود را طبق آن انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]سان مبلغ نامشخصی را به هزینه پروژه پرداخت می کند در نتیجه برخی از الزامات عملیاتی خود را زیر نظر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He made off with an undisclosed amount of cash.
[ترجمه گوگل]او با مقدار نامعلومی پول نقد را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]او مبلغ زیادی پول نقد برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The case was settled for an undisclosed sum last year.
[ترجمه گوگل]این پرونده در سال گذشته با مبلغ نامعلومی حل و فصل شد
[ترجمه ترگمان]این پرونده در سال گذشته برای مبلغ نامعلومی اسکان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 75 undisclosed classified documents include trade secrets obtained from companies that asked them to be kept confidential.
[ترجمه گوگل]75 سند طبقه بندی شده فاش نشده شامل اسرار تجاری به دست آمده از شرکت هایی است که خواسته اند آنها را محرمانه نگه دارند
[ترجمه ترگمان]هفتاد و پنج سند رده بندی نشده شامل اسرار تجاری به دست آمده از شرکت هایی هستند که از آن ها خواسته اند که محرمانه نگه داری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Operating profit fell an undisclosed amount.
[ترجمه گوگل]سود عملیاتی به میزان نامعلومی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]سود عملیاتی مبلغ فاش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not disclosed, unrevealed (e.g. a secret)

پیشنهاد کاربران

The gang could not escape with the stolen money and instead stashed it in an undisclosed location in the town
ناشناس
سرمایه گذاران ناشناس undisclosed investors

سر به مُهر
مبهم
اطلاعات مخفی
ناشناخته
افشا نشده اعلام نشده

بپرس