undoable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of doable.

جمله های نمونه

1. Also, because transactions can be named, undoable actions inherit their names from current transaction.
[ترجمه گوگل]همچنین، از آنجایی که تراکنش ها می توانند نام گذاری شوند، اقدامات غیرقابل انجام نام خود را از تراکنش فعلی به ارث می برند
[ترجمه ترگمان]همچنین، چون تراکنش ها را می توان نام برد، اقدامات undoable نام خود را از تراکنش های فعلی به ارث می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Making this function undoable would also be relatively easy to implement and highly desirable.
[ترجمه گوگل]اجرای غیرقابل انجام این تابع نیز نسبتاً آسان و بسیار مطلوب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ایجاد این تابع برای پیاده سازی و بسیار مطلوب بودن نسبتا آسان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This change is not undoable. Are you sure you want to proceed?
[ترجمه گوگل]این تغییر قابل لغو نیست آیا مطمئن هستید که می خواهید ادامه دهید؟
[ترجمه ترگمان]این تغییر شکل نگرفته است مطمئنی میخوای ادامه بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Memory is very full. The previous operation is no longer undoable.
[ترجمه گوگل]حافظه بسیار پر است عملیات قبلی دیگر قابل لغو نیست
[ترجمه ترگمان]حافظه بسیار پر است عملیات قبلی دیگر undoable نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Command pattern implementation supports a request log, a queueing mechanism and undoable operations.
[ترجمه گوگل]اجرای الگوی فرمان از گزارش درخواست، مکانیسم صف و عملیات غیرقابل انجام پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]پیاده سازی الگوی فرمان از سیستم درخواست، مکانیزم صف بندی و عملیات undoable پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a result, the undo engine has control over the duration of an undoable action.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، موتور واگرد کنترل طول مدت یک عمل غیرقابل انجام را دارد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، موتور undo بر طول مدت یک اقدام undoable کنترل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Encapsulate a request as an object, thereby letting you parameterize clients with different requests, queue or log requests, and support undoable operations.
[ترجمه گوگل]یک درخواست را به عنوان یک شی کپسوله کنید، در نتیجه به شما امکان می‌دهد مشتریان را با درخواست‌های مختلف، درخواست‌های صف یا ثبت‌نام و پشتیبانی از عملیات غیرقابل انجام، پارامترسازی کنید
[ترجمه ترگمان]encapsulate یک درخواست به عنوان یک شی، در نتیجه به شما اجازه می دهد تا با درخواست های مختلف، صف یا درخواست های وارد شده، و پشتیبانی از عملیات undoable به مشتریان کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't accept the limitations of other people who chaim things are undoable or unchangeable.
[ترجمه گوگل]محدودیت‌های افراد دیگری را نپذیرید که چیزهایی را غیرقابل تغییر یا غیرقابل تغییر می‌دانند
[ترجمه ترگمان]محدودیت های افراد دیگر را که chaim یا تغییر ناپذیر هستند را قبول نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unfeasible, cannot be done, cannot be carried out, unperformable

پیشنهاد کاربران

بپرس