unearthly

/əˈnɜːrθli//ʌnˈɜːθli/

معنی: عجیب و غریب، غیرزمینی
معانی دیگر: ناوابسته به کره ی زمین، فوق طبیعی، ماوراالطبیعه، اسرار آمیز، سری، شبح گونه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unearthliness (n.)
(1) تعریف: not of this world; otherworldly; supernatural.
مترادف: otherworldly, preternatural, supernatural
مشابه: eerie, ethereal, extramundane, immaterial, incorporeal, occult, paranormal, spectral, spiritual, supernal, transcendental

(2) تعریف: weird and frightening; unnatural.
مترادف: eerie, spooky, weird
مشابه: creepy, ghastly, ghostly, gruesome, macabre, mysterious, spectral, uncanny, unnatural, unwholesome

(3) تعریف: unaccustomed and absurd; peculiar.
مترادف: peculiar, preposterous
متضاد: normal
مشابه: absurd, outrageous, remarkable, ungodly, unheard-of, unreasonable, unusual

جمله های نمونه

1. All of a sudden we heard an unearthly cry.
[ترجمه Srvah] ناگهان صدای گریه ای عجیب شنیدیم
|
[ترجمه گوگل]ناگهان صدای گریه ای ناخوشایند شنیدیم
[ترجمه ترگمان]ناگهان فریادی غیر زمینی شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For a few seconds we watched the unearthly lights on the water.
[ترجمه گوگل]برای چند ثانیه نورهای غیرمعمول روی آب را تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان]چند ثانیه به نور غیر زمینی که روی آب افتاده بود نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was woken up at some unearthly hour of the morning by someone knocking on my door.
[ترجمه گوگل]در ساعتی ناخوشایند صبح توسط کسی که در خانه ام را زد از خواب بیدار شدم
[ترجمه ترگمان]در یک ساعت غیر زمینی از خواب بیدار شدم که کسی در را زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His eyes shone with an unearthly light.
[ترجمه گوگل]چشمانش با نوری عجیب می درخشید
[ترجمه ترگمان]چشمانش از روشنایی غیر زمینی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why should I get up at this unearthly hour?
[ترجمه گوگل]چرا باید در این ساعت ناخوشایند بلند شوم؟
[ترجمه ترگمان]چرا باید در این ساعت غیر زمینی بیدار شوم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The job involved getting up at some unearthly hour to catch the first train.
[ترجمه گوگل]کار شامل برخاستن در ساعتی غیرمعمول برای گرفتن اولین قطار بود
[ترجمه ترگمان]شغل درگیر شدن در یک ساعت غیر طبیعی برای گرفتن اولین قطار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cats' cries have an unearthly quality.
[ترجمه گوگل]گریه های گربه ها کیفیتی غیرمعمول دارد
[ترجمه ترگمان] گربه ها یه کیفیت غیر زمینی دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He suggested a meeting at some unearthly hour of the morning.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که در ساعاتی از صبح ناخوشایند جلسه ای برگزار شود
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که در یک ساعت غیر زمینی صبح ملاقاتی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She heard the sirens scream their unearthly wail.
[ترجمه گوگل]او صدای آژیرها را شنید که ناله های غیرزمینی خود را فریاد می زدند
[ترجمه ترگمان]صدای آژیر و شیون unearthly را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sound was so serene that it seemed unearthly.
[ترجمه گوگل]صدا آنقدر آرام بود که غیرمعمول به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]این صدا چنان آرام بود که به نظر غیر طبیعی می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In my dreams, the sled had an unearthly quality and we slid into an abyss.
[ترجمه گوگل]در رویاهای من سورتمه کیفیتی غیرمعمول داشت و ما به درون پرتگاهی سر خوردیم
[ترجمه ترگمان]در رویاهام سورتمه یک کیفیت غیر زمینی داشت و ما به یک ورطه سقوط کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rodomonte hardly noticed the magnificent, unearthly architecture preserved so beautifully away from the squalls of the less temperate zones.
[ترجمه گوگل]رودومونت به سختی متوجه معماری باشکوه و غیرمعمولی شد که به زیبایی دور از طوفان مناطق کمتر معتدل حفظ شده بود
[ترجمه ترگمان]Rodomonte به زحمت متوجه معماری باشکوه و غیر زمینی شد که آن را به زیبایی از توفان مناطق کم تر معتدل حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In an unearthly pink light the stage labored on the grade ahead of them.
[ترجمه گوگل]در نور صورتی غیرمعمول، صحنه روی درجه پیش روی آنها کار می کرد
[ترجمه ترگمان]در نور صورتی غیر زمینی، این صحنه روی درجه جلوتر از آن ها کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Adams's shapes glow with an unearthly light.
[ترجمه گوگل]اشکال آدامز با نوری غیرزمینی می درخشند
[ترجمه ترگمان]شکل های آدامز با نور غیر زمینی می درخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عجیب و غریب (صفت)
quizzical, exotic, odd, freakish, rum, peculiar, queer, outlandish, oddball, rococo, screwy, unearthly

غیر زمینی (صفت)
unearthly

انگلیسی به انگلیسی

• not appearing to be of this world, extraterrestrial, supernatural, mysterious; unreasonable, outrageous
unearthly means strange and unnatural.
if you do something at an unearthly hour, you do it very early in the morning or very late at night.

پیشنهاد کاربران

مرموز، اسرار آمیز، مافوق طبیعی
supernatural
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
رعب انگیز، هراس انگیز، وحشتناک
weird and frightening
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
...
[مشاهده متن کامل]

( وقت و ساعت ) ) نامناسب، بی موقع، نا به هنگام، بیش از حد زود
( محاوره )
an unearthly time
بوق سگ، کله ی سحر

عجیب و غریب
غیر دنیوی

بپرس