[ترجمه گوگل]ناگهان صدای گریه ای ناخوشایند شنیدیم [ترجمه ترگمان]ناگهان فریادی غیر زمینی شنیدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For a few seconds we watched the unearthly lights on the water.
[ترجمه گوگل]برای چند ثانیه نورهای غیرمعمول روی آب را تماشا کردیم [ترجمه ترگمان]چند ثانیه به نور غیر زمینی که روی آب افتاده بود نگاه کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I was woken up at some unearthly hour of the morning by someone knocking on my door.
[ترجمه گوگل]در ساعتی ناخوشایند صبح توسط کسی که در خانه ام را زد از خواب بیدار شدم [ترجمه ترگمان]در یک ساعت غیر زمینی از خواب بیدار شدم که کسی در را زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His eyes shone with an unearthly light.
[ترجمه گوگل]چشمانش با نوری عجیب می درخشید [ترجمه ترگمان]چشمانش از روشنایی غیر زمینی می درخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Why should I get up at this unearthly hour?
[ترجمه گوگل]چرا باید در این ساعت ناخوشایند بلند شوم؟ [ترجمه ترگمان]چرا باید در این ساعت غیر زمینی بیدار شوم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The job involved getting up at some unearthly hour to catch the first train.
[ترجمه گوگل]کار شامل برخاستن در ساعتی غیرمعمول برای گرفتن اولین قطار بود [ترجمه ترگمان]شغل درگیر شدن در یک ساعت غیر طبیعی برای گرفتن اولین قطار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Cats' cries have an unearthly quality.
[ترجمه گوگل]گریه های گربه ها کیفیتی غیرمعمول دارد [ترجمه ترگمان] گربه ها یه کیفیت غیر زمینی دارن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He suggested a meeting at some unearthly hour of the morning.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که در ساعاتی از صبح ناخوشایند جلسه ای برگزار شود [ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که در یک ساعت غیر زمینی صبح ملاقاتی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She heard the sirens scream their unearthly wail.
[ترجمه گوگل]او صدای آژیرها را شنید که ناله های غیرزمینی خود را فریاد می زدند [ترجمه ترگمان]صدای آژیر و شیون unearthly را شنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The sound was so serene that it seemed unearthly.
[ترجمه گوگل]صدا آنقدر آرام بود که غیرمعمول به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]این صدا چنان آرام بود که به نظر غیر طبیعی می آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In my dreams, the sled had an unearthly quality and we slid into an abyss.
[ترجمه گوگل]در رویاهای من سورتمه کیفیتی غیرمعمول داشت و ما به درون پرتگاهی سر خوردیم [ترجمه ترگمان]در رویاهام سورتمه یک کیفیت غیر زمینی داشت و ما به یک ورطه سقوط کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rodomonte hardly noticed the magnificent, unearthly architecture preserved so beautifully away from the squalls of the less temperate zones.
[ترجمه گوگل]رودومونت به سختی متوجه معماری باشکوه و غیرمعمولی شد که به زیبایی دور از طوفان مناطق کمتر معتدل حفظ شده بود [ترجمه ترگمان]Rodomonte به زحمت متوجه معماری باشکوه و غیر زمینی شد که آن را به زیبایی از توفان مناطق کم تر معتدل حفظ کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In an unearthly pink light the stage labored on the grade ahead of them.
[ترجمه گوگل]در نور صورتی غیرمعمول، صحنه روی درجه پیش روی آنها کار می کرد [ترجمه ترگمان]در نور صورتی غیر زمینی، این صحنه روی درجه جلوتر از آن ها کار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Adams's shapes glow with an unearthly light.
[ترجمه گوگل]اشکال آدامز با نوری غیرزمینی می درخشند [ترجمه ترگمان]شکل های آدامز با نور غیر زمینی می درخشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• not appearing to be of this world, extraterrestrial, supernatural, mysterious; unreasonable, outrageous unearthly means strange and unnatural. if you do something at an unearthly hour, you do it very early in the morning or very late at night.