unfaithfulness

جمله های نمونه

1. The discovery of unfaithfulness is followed by anger and recriminations, anguish and uncertainty.
[ترجمه گوگل]کشف بی وفایی با خشم و سرزنش، ناراحتی و عدم اطمینان همراه است
[ترجمه ترگمان]پس از وقوع بیوفایی، خشم و اتهامات متقابل، اضطراب و عدم اطمینان حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She never spoke of his unfaithfulness, never blamed him for his misconduct.
[ترجمه گوگل]او هرگز از بی وفایی او صحبت نکرد، هرگز او را به خاطر رفتار نادرستش سرزنش نکرد
[ترجمه ترگمان]هرگز از خیانت خود سخن نمی گفت و هرگز او را به خاطر رفتار his سرزنش نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am catching evidence for the man's unfaithfulness to his wife.
[ترجمه گوگل]من شواهدی برای خیانت مرد به همسرش پیدا می کنم
[ترجمه ترگمان]من دارم شواهدی برای خیانت به زنش پیدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He blazed with anger for his wife's unfaithfulness.
[ترجمه گوگل]او از خشم به خاطر خیانت همسرش برافروخت
[ترجمه ترگمان]خشم همسرش از خیانت و خیانت همسرش زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This unfaithfulness is how Filipina girls are branded as whores by American women.
[ترجمه گوگل]این بی وفایی نشان می دهد که چگونه دختران فیلیپینی توسط زنان آمریکایی به عنوان فاحشه شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]این بیوفایی نشان می دهد که چگونه دختران آمریکایی توسط زنان آمریکایی به عنوان فاحشه معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you still get your divorce on such puny, immediately regretted unfaithfulness?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز هم می توانید طلاق خود را با چنین ناتوانی، بلافاصله از خیانت پشیمان بگیرید؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است شما هم فورا از این خیانت کوچک صرف نظر کنید و از خیانت پشیمان شوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let her remove the adulterous look from her face and the unfaithfulness from between her breasts.
[ترجمه گوگل]نگاه زنا را از چهره و بی وفایی را از بین سینه هایش بزداید
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید او دست زناکار را از صورت او بیرون آورد و بیوفایی او را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I tell you that anyone who divorces his wife, except for marital unfaithfulness, and commits adultery.
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که هرکس زن خود را طلاق دهد، مگر به خاطر خیانت زناشویی، و زنا کند
[ترجمه ترگمان]به شما می گویم که هر کسی که همسرش را طلاق دهد، به جز بی وفایی در زناشویی، و مرتکب زنا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And Judah was carried away into exile to Babylon for their unfaithfulness.
[ترجمه گوگل]و یهودا به خاطر بی وفایی خود به بابل تبعید شد
[ترجمه ترگمان]و یهودا برای خیانت به بابل تبعید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is faithful for forgive our sins and cleanse us from all unfaithfulness.
[ترجمه گوگل]او وفادار است تا گناهان ما را ببخشد و ما را از هر بی وفایی پاک کند
[ترجمه ترگمان]او به خاطر خدا به گناهان ما وفادار است و ما را از خیانت پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do forgive our lackings, failures, lacking of absoluteness and unfaithfulness again.
[ترجمه گوگل]دوباره کمبودها، شکست ها، عدم مطلق بودن و بی وفایی ما را ببخشید
[ترجمه ترگمان]خطاهای ما، شکست ها، نداشتن of و بی وفایی را forgive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being unfaithful; lack of faithfulness, lack of trustworthiness faithlessness (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس