universalism


رجوع شود به: universality، universality اصل عمومیت، کلیت، عام گرایی، جامعیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often cap.) a theological doctrine that asserts the universal fatherhood of God and the final salvation of all people.

(2) تعریف: universal range of knowledge, interests, or activities; universality.

جمله های نمونه

1. The slippage of support for universalism, equality, and public services was illustrated in comments made by Roy Jenkins.
[ترجمه گوگل]لغزش حمایت از جهان گرایی، برابری، و خدمات عمومی در نظرات روی جنکینز نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]The پشتیبانی برای universalism، برابری و خدمات عمومی در نظراتی که توسط روی جنکینز استفاده شده نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His universalism seemed to offer unending real misery punctuated by periods of illusory bliss.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که جهان‌شمولی او مصائب واقعی بی‌پایانی را ارائه می‌دهد که با دوره‌های سعادت وهم‌آمیزی مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که اصل و نسب او، تنها غم و اندوه در دوران سعادت موهوم را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Universalism tends to guarantee all districts a project and reciprocity allows the recognition that different districts will have different project priorities.
[ترجمه گوگل]یونیورسالیسم تمایل دارد به همه مناطق یک پروژه را تضمین کند و عمل متقابل اجازه می دهد تا تشخیص داده شود که مناطق مختلف اولویت های پروژه متفاوتی خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]Universalism تمایل به تضمین همه مناطق یک پروژه دارد و عمل متقابل به این مساله امکان می دهد که مناطق مختلف اولویت های پروژه متفاوتی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The teaching universalism has little need for either the law or the gospel.
[ترجمه گوگل]تعلیم جهانی گرایی نیاز چندانی به قانون یا انجیل ندارد
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت دینی نیاز چندانی به قانون و یا انجیل ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results show that the cultural dimension "universalism versus particularism" has a great influence on ethical decision-making in marketing.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که بعد فرهنگی «جهان‌گرایی در مقابل خاص‌گرایی» تأثیر زیادی بر تصمیم‌گیری اخلاقی در بازاریابی دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که بعد فرهنگی \"universalism درمقابل particularism\" تاثیر زیادی بر تصمیم گیری اخلاقی در بازاریابی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The united form of individualism and universalism is modernity ethical discourse of Chinese aesthetics.
[ترجمه گوگل]شکل واحد فردگرایی و جهان‌شمولی، گفتمان اخلاقی مدرنیته زیبایی‌شناسی چینی است
[ترجمه ترگمان]شکل متحد فردگرایی و universalism گفتمان اخلاقی مدرنیته در زمینه زیبایی شناسی چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The religious root of universalism in American culture comes from Christian monotheism and Universalism.
[ترجمه گوگل]ریشه مذهبی جهان گرایی در فرهنگ آمریکایی از یکتاپرستی مسیحی و جهان گرایی سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]ریشه مذهبی of در فرهنگ آمریکایی از توحید مسیحی و Universalism نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Section 5 : Debating Universalism versus Cultural Relativism : How Is the Notion of Culture Discussed?
[ترجمه گوگل]بخش 5: بحث جهانی گرایی در مقابل نسبی گرایی فرهنگی: مفهوم فرهنگ چگونه مورد بحث قرار می گیرد؟
[ترجمه ترگمان]بخش ۵: Debating Universalism در مقابل فرهنگ Cultural: چگونه فرهنگ فرهنگ مورد بحث قرار می گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Over the past twenty years, Unitarian Universalism has undergone a shift in consciousness.
[ترجمه گوگل]در طول بیست سال گذشته، جهان گرایی وحدت گرا دستخوش تغییری در آگاهی شده است
[ترجمه ترگمان]طی بیست سال گذشته، پیروان اونیتاریانیسم در آگاهی از این تغییر موضع گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Liberal universalism embodies individualistic basic spirit.
[ترجمه گوگل]جهانشمول گرایی لیبرال روح اساسی فردگرایانه را تجسم می بخشد
[ترجمه ترگمان]universalism لیبرال روح اصلی فرد را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the modern phase, Universalism, internationalism and Particularism Nationalism leads the role one after another.
[ترجمه گوگل]در مرحله مدرن، جهان گرایی، انترناسیونالیسم و ​​خاص گرایی ناسیونالیسم یکی پس از دیگری نقش آفرینی می کنند
[ترجمه ترگمان]در مرحله مدرن، Universalism، internationalism و Particularism ناسیونالیسم، نقش را یکی پس از دیگری هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition, the author introduced traditional theories on universalism, territorialism and the burgeoning theory on new pragmatism, and made comments on them.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نویسنده نظریه‌های سنتی جهان‌شمولی، سرزمین‌گرایی و نظریه رو به رشد پراگماتیسم جدید را معرفی کرده و در مورد آن‌ها اظهار نظر کرده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نویسنده نظریه های سنتی را در زمینه universalism، territorialism و نظریه رشد بر عملگرایی جدید معرفی کرد و نظرات خود را در مورد آن ها مطرح نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Moreover, it can gain a new transcultural universalism, which could make us find ourselves as humans again by sharing common humanity within our cultural diversity and plurality.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، می‌تواند جهان‌شمولی فرافرهنگی جدیدی به دست آورد، که می‌تواند با به اشتراک گذاشتن انسانیت مشترک در تنوع و کثرت فرهنگی‌مان، دوباره خودمان را به عنوان انسان بیابیم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، می تواند یک universalism جدید به نام transcultural به دست آورد که می تواند باعث شود که ما دوباره با به اشتراک گذاری انسانیت مشترک در تنوع فرهنگی و چندگانگی، خود را به عنوان انسان پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nationalism is a form of universalism when it makes universal claims about how the world should be organized, but it is particularistic with regard to individual nations.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم زمانی که ادعاهای جهانی در مورد چگونگی سازماندهی جهان دارد، شکلی از جهان گرایی است، اما با توجه به ملت ها خاص است
[ترجمه ترگمان]ناسیونالیسم در زمانی شکل می گیرد که ادعاهای جهانی درباره اینکه چگونه جهان باید سازمان دهی شود را در بر می گیرد، اما این نوع ملی گرایی با توجه به ملل متحد به رسمیت شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And there are some strong intellectual arguments for universalism.
[ترجمه گوگل]و برخی استدلال های فکری قوی برای جهانی گرایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و برخی استدلالات عقلانی قوی برای universalism وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• general quality, universal characteristic; religious viewpoint which asserts that all people will eventually find salvation

پیشنهاد کاربران

جهان شمول انگاری
جهان شمولی
اعتقاد به رستگاری همه ی افراد بشر
عام گرایی
جهانی شدن
جهان گرایی، کل گرایی، کلیت پرستی، عام نگری

بپرس