unjoint


(مفصل های چیزی را) از هم جدا کردن، بندگشایی کردن، بند را از بند جدا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unjoints, unjointing, unjointed
• : تعریف: to separate or dislocate a joint of.

پیشنهاد کاربران

بپرس