unmercifully

/ʌnˈmɜːrsɪfəli//ʌnˈmɜːsɪfəli/

معنی: نامهربان
معانی دیگر: unmerciful بی رحم، جبار، ستمکار

جمله های نمونه

1. Uncle Sebastian used to tease Mother and Daddy unmercifully that all they could produce was girls.
[ترجمه گوگل]عمو سباستین بی رحمانه به مادر و بابا مسخره می کرد که تنها چیزی که می توانند تولید کنند دختر است
[ترجمه ترگمان]عمو سباستین همیشه با پدر و مادرم طوری رفتار می کرد که تنها چیزی که می توانستند تولید کنند دختران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He baited his younger sister unmercifully.
[ترجمه گوگل]او خواهر کوچکترش را بی رحمانه طعمه گرفت
[ترجمه ترگمان]او بدون معطلی به خواهر کوچک تر خود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He began to flog Luke unmercifully, bringing the lash down across back, buttocks and legs again and again.
[ترجمه گوگل]او بی رحمانه شروع به شلاق زدن به لوک کرد و بارها و بارها شلاق را از پشت، باسن و پاها پایین آورد
[ترجمه ترگمان]شروع کرد به لگد زدن به لوک و شلاق زدن به پشت و دوباره و دوباره و دوباره و دوباره و دوباره و دوباره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He gave me the needle unmercifully.
[ترجمه گوگل]سوزن را بی رحمانه به من داد
[ترجمه ترگمان]سوزن سوزنی را به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He began to lash Luke unmercifully across buttocks and thighs.
[ترجمه گوگل]او شروع به زدن بی رحمانه باسن و ران های لوک کرد
[ترجمه ترگمان]شروع به ضربه زدن به لوک و رانش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Whom Pearl smote down and uprooted, most unmercifully.
[ترجمه گوگل]که مروارید او را با بی رحمانه ترین و بی رحمانه ترین ضربه و ریشه کن کرد
[ترجمه ترگمان]همان کسی که مروارید از ریشه درآمده و از ریشه درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He reviled his opponent unmercifully.
[ترجمه گوگل]او حریف خود را بی رحمانه دشنام داد
[ترجمه ترگمان]او محکم به حریفش ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He teased a child unmercifully.
[ترجمه گوگل]او کودکی را بی رحمانه مسخره کرد
[ترجمه ترگمان]اما بدون معطلی به سربه سر یک بچه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Look at the numbers of small businesses that are being hammered unmercifully.
[ترجمه گوگل]به تعداد کسب و کارهای کوچکی که بی رحمانه چکش می شوند نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]به تعداد کسب و کاره ای کوچکی که به طور محکم به آن ها چسبیده اند، توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نامهربان (قید)
unmercifully

انگلیسی به انگلیسی

• in a merciless manner
if you do something unpleasant to someone unmercifully, you do it a lot, showing no mercy or pity.

پیشنهاد کاربران

بپرس