unpalatable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: combined form of palatable.
متضاد: delectable, palatable

- This species of butterfly is unpalatable to birds.
[ترجمه گوگل] این گونه از پروانه برای پرندگان ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان] این گونه پروانه برای پرندگان نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not acceptable or pleasing to the mind or emotions.

- She would rather believe a lie than face the unpalatable truth.
[ترجمه گوگل] او ترجیح می دهد یک دروغ را باور کند تا اینکه با حقیقت ناخوشایند روبرو شود
[ترجمه ترگمان] ترجیح می داد دروغ به دروغ گفتن حقیقت را باور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It is an unpalatable fact that rape makes a good news story.
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت ناخوشایند است که تجاوز به یک خبر خوب تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت ناخوشایند است که تجاوز یک داستان خبر خوب می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is an unpalatable fact of life that the most deserving people do not often achieve the most success.
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت ناخوشایند در زندگی است که شایسته ترین افراد اغلب به بیشترین موفقیت دست نمی یابند
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت نامطلوب از زندگی است که the افراد اغلب به موفق ترین آن ها دست نمی زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only then did I learn the unpalatable truth.
[ترجمه گوگل]تنها در این صورت بود که حقیقت ناخوشایند را یاد گرفتم
[ترجمه ترگمان]فقط در آن موقع حقیقت را یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His views on capital punishment are unpalatable to many.
[ترجمه گوگل]نظرات او در مورد مجازات اعدام برای بسیاری ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]عقاید او درباره مجازات اعدام برای بسیاری نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The unpalatable truth is that the team isn't getting any better.
[ترجمه گوگل]حقیقت ناخوشایند این است که تیم در حال بهتر شدن نیست
[ترجمه ترگمان]حقیقت اینه که تیم بهتر از این نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fish was particularly unpalatable.
[ترجمه گوگل]ماهی به خصوص ناخوشایند بود
[ترجمه ترگمان]به خصوص ماهی هم ناخوشایند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And that, Dougal told himself, was the cold, unpalatable truth.
[ترجمه گوگل]و دوگال به خود گفت که این حقیقت سرد و ناخوشایند بود
[ترجمه ترگمان]به خودش گفت: و این حقیقت است که حقیقت را می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At first encounter this conclusion was exceedingly unpalatable to those brought up in the clarity of classical physics.
[ترجمه گوگل]در اولین برخورد، این نتیجه برای کسانی که با وضوح فیزیک کلاسیک پرورش یافته بودند، بسیار ناخوشایند بود
[ترجمه ترگمان]در اولین برخورد، این نتیجه گیری برای کسانی که به وضوح در فیزیک کلاسیک به وجود آمدند ناخوشایند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This disenchantment reflects an unpalatable truth about their country.
[ترجمه گوگل]این افسون نشان دهنده حقیقتی ناخوشایند در مورد کشورشان است
[ترجمه ترگمان]این یاس منعکس کننده یک حقیقت ناخوشایند در مورد کشورشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The unpalatable truth, it seems, doesn't pay.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد حقیقت ناخوشایند سودی ندارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که حقیقت unpalatable، پول نمی ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nevertheless, current grammatical freedom is unpalatable to many educated in a more rigid era.
[ترجمه گوگل]با این وجود، آزادی دستور زبان کنونی برای بسیاری از تحصیلکرده‌های دوران سخت‌تر ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آزادی دستوری فعلی برای بسیاری از افراد تحصیل کرده در یک دوره سخت تر نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Berg tapped into the unpalatable side of public opinion, becoming addicted to verbal wind-ups and hostility with fatal results.
[ترجمه گوگل]برگ به سمت ناخوشایند افکار عمومی دست زد و به باد ups کلامی و خصومت با نتایج مرگبار معتاد شد
[ترجمه ترگمان]برگ به جنبه ناخوشایند افکار عمومی ضربه زد و به مقابله با باد شفاهی و دشمنی با نتایج مرگبار علاقه مند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was too unpalatable, too disloyal, altogether too abhorrent to countenance.
[ترجمه گوگل]بیش از حد ناخوشایند، بیش از حد بی وفا، در مجموع بیش از حد منفور برای چهره بود
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، بیش از حد مجاز بود و از این وضع منزجر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, we might imagine a population of unpalatable, but cryptic, insect larvae.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما ممکن است جمعیتی از لاروهای حشرات ناخوشایند، اما مرموز را تصور کنیم
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ما ممکن است یک جمعیت ناخوشایند، اما مرموز و حشرات را تصور کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a consequence land has become unproductive as unpalatable weeds have replaced nutritious fodder.
[ترجمه گوگل]در نتیجه زمین غیرمولد شده است زیرا علف های هرز نامطلوب جایگزین علوفه های مغذی شده اند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه زمین به صورتی خشک شده است که علف های هرز جایگزین علوفه مغذی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not tasty, not appealing to the palate
unpalatable food is so unpleasant that you can hardly eat it; a formal word.
an unpalatable idea is one that you find unpleasant and difficult to accept; a formal word.

پیشنهاد کاربران

■ ناخوشایند و تلخ
مثل حقیقت تلخ
✔️ناخوشایند - نامطلوب
In short, any U. S. administration would ultimately consider any such de - dollarization moves to be matters of national security, " Giustra said
To avoid this, the US should be open to any dialogue about the formation of a new monetary system. A new global currency regime could be backed by gold or other commodities, though he acknowledged the US could find it politically ⭐unpalatable
...
[مشاهده متن کامل]

ca. finance. yahoo. com@

ناگوار
بد مزه!
غیر خوشمزه در جیره غذایی دام
ناخوشایند
نامطلوب
غیر قابل قبول، غیر قابل دفاع

بپرس