unperceived

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of perceived.

جمله های نمونه

1. These forces were unperceived and there was no understanding of what to do in counterbalance to rectify the loss.
[ترجمه گوگل]این نیروها درک نشده بودند و هیچ درک درستی از این که چه باید برای جبران ضرر انجام داد وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]این نیروها از این نظر پنهان بودند و هیچ درکی از آنچه در مقابل اصلاح و برطرف کردن اتلاف وجود نداشت وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This universe existed in the shape of darkness, unperceived, destitute of distinctive marks, unattainable by reasoning, unknowable, wholly immersed, as it were, in deep sleep.
[ترجمه گوگل]این جهان به شکل تاریکی، درک نشده، فاقد علائم متمایز، غیرقابل دستیابی به استدلال، ناشناخته، کاملاً غرق در خواب عمیق وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این جهان در شکل تاریکی وجود داشت، بی آن که از نشانه های متمایز محروم شده باشد، غیرقابل فهم بود، غیرقابل فهم بود، آنچنان که در خواب عمیق غوطه ور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A healthy body, a healthy mind live largely unperceived by their owner; only occasionally, through pain or suffering they call for attention and insight.
[ترجمه گوگل]یک بدن سالم، یک ذهن سالم تا حد زیادی توسط صاحب خود درک نمی شود فقط گاهی اوقات، از طریق درد یا رنج، توجه و بینش را فرا می‌خوانند
[ترجمه ترگمان]بدن سالم، ذهن سالم تا حد زیادی توسط صاحب آن ها به چشم می خورد؛ تنها گاهی اوقات از طریق درد یا رنجی که آن ها برای توجه و بینش به آن نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whereupon they stole off unperceived, and it was three weeks before I knew the cause of my awaking so suddenly.
[ترجمه گوگل]پس از آن، آنها بدون اینکه متوجه نشدند، دزدیدند، و سه هفته بود که من علت بیدار شدنم را به طور ناگهانی فهمیدم
[ترجمه ترگمان]از ای نرو آن ها را از نظر پنهان کردند و سه هفته طول کشید تا من علت بیدار شدنم را دریافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The "I" in me, my friend, dwells in the house of silence, and therein it shall remine for ever more, unperceived, unapproachable.
[ترجمه گوگل]"من" در من، دوست من، در خانه سکوت ساکن است، و در آنجا برای همیشه، ناشناخته، غیرقابل دسترس خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]دوست من، در خانه سکوت، در خانه خود زندگی می کند، و آن را برای همیشه در معرض دید و دسترس قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Immediately after having laughed, at Cosette's graceful command, when no one was paying any heed to him, Jean Valjean had risen and had gained the antechamber unperceived.
[ترجمه گوگل]ژان والژان بلافاصله پس از خندیدن، به فرمان برازنده کوزت، هنگامی که هیچ کس به او توجهی نمی کرد، برخاسته بود و بدون درک پیش اتاق را به دست آورده بود
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان بی درنگ پس از آنکه به او اعتنایی نکرد، ژان وال ژان از جا برخاسته و به اتاق کفش کن رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As he says in Qinghuang "River of time will overwhelms everything unperceived but memory will trace back the pieces sinking to the bottom of river like grass emerged from the snow drift".
[ترجمه گوگل]همانطور که او در چینگ‌هوانگ می‌گوید: «رودخانه زمان بر هر چیزی که درک نمی‌شود غلبه می‌کند، اما حافظه تکه‌هایی را که به کف رودخانه فرو می‌روند، مانند علف‌هایی که از رانش برف بیرون آمده‌اند، ردیابی می‌کند»
[ترجمه ترگمان]همانطور که او در \"Qinghuang\" می گوید، \"رودخانه زمان همه چیز را از بین می برد، اما خاطرات آن را ردیابی می کند غرق در کف رودخانه مانند علف که از برف می بارد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a result, the karma repeated again in later history as the original cause, which was a holographic manipulation, went unperceived .
[ترجمه گوگل]در نتیجه، کارما دوباره در تاریخ بعدی تکرار شد، زیرا علت اصلی، که دستکاری هولوگرافیک بود، ناشناخته ماند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، کارما دوباره در تاریخ بعدی به عنوان علت اصلی تکرار شد، که a holographic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Indeed, the underlying cause of the problems in red ascension went unperceived, and what ensued was a period of great darkness in which such entities became the secret governance over earth.
[ترجمه گوگل]در واقع، علت اصلی مشکلات در معراج سرخ نامفهوم ماند، و آنچه در پی آمد دوره ای از تاریکی بزرگ بود که در آن چنین موجوداتی به حکومت مخفی بر روی زمین تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]در واقع علت اصلی بروز این مشکلات در صعود قرمز مشهود بود و آن چه در پی آن بود، دوره ای بود از ظلمتی عظیم که در آن این نهادها حاکمیت پنهانی بر روی زمین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The vast implications and problems that this would caused went unperceived, and the 12 Grand Masters did ascend leaving their children behind.
[ترجمه گوگل]پیامدها و مشکلات گسترده ای که این امر به وجود می آورد ناشناخته ماند و 12 استاد بزرگ با پشت سر گذاشتن فرزندان خود صعود کردند
[ترجمه ترگمان]پیامدهای گسترده و مشکلاتی که این مساله به وجود آمد، نادیده گرفته شد و ۱۲ استاد بزرگ در حال صعود از پشت سر گذاشتن فرزندانشان در پشت صحنه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And, in addition to this, everything forgotten or unperceived before presented itself now to his recollection.
[ترجمه گوگل]و علاوه بر این، هر چیزی که قبلاً فراموش شده یا درک نشده بود، اکنون به خاطر او ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]و علاوه بر این، همه چیز فراموش شد و خود را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The loss of genetic materials was generational and therefore went unperceived by the priests and priestesses overseeing ascension.
[ترجمه گوگل]از دست دادن مواد ژنتیکی نسلی بود و به همین دلیل توسط کاهنان و کاهنانی که بر عروج نظارت داشتند درک نشد
[ترجمه ترگمان]از دست دادن مواد ژنتیکی، نسلی بود و به همین دلیل توسط کشیش ها و priestesses که ناظر به صعود بودند، از آن استقبال نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I could not restrain my eagerness any longer, and, slipping out unperceived, followed them for some distance.
[ترجمه گوگل]دیگر نتوانستم جلوی اشتیاقم را بگیرم و در حالی که متوجه نشدم بیرون می لغزیدم، مدتی آنها را دنبال کردم
[ترجمه ترگمان]من بیش از این نمی توانستم اشتیاق خود را مهار کنم، و بی آن که کسی او را ببیند، به دنبال آن ها به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس