unpick

جمله های نمونه

1. I didn't want to unpick the past.
[ترجمه گوگل]من نمی خواستم گذشته را باز کنم
[ترجمه ترگمان]نمی خواستم گذشته را فراموش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can always unpick the hems on the dungarees if you don't like them.
[ترجمه گوگل]اگر دوست ندارید، همیشه می‌توانید سجاف‌های روی شن‌ها را باز کنید
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها را دوست نداشته باشی، همیشه can را در بر نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are fears that the president might unpick the treaty.
[ترجمه گوگل]این نگرانی وجود دارد که رئیس جمهور این معاهده را لغو کند
[ترجمه ترگمان]ترس هایی وجود دارند مبنی بر اینکه رئیس جمهور ممکن است معاهده را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It took hours to unpick the seams.
[ترجمه گوگل]باز کردن درزها ساعت ها طول کشید
[ترجمه ترگمان]ساعت ها طول کشید تا درزه ای درز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By contrast, historians want to unpick the public face that is presented.
[ترجمه گوگل]در مقابل، مورخان می‌خواهند چهره عمومی ارائه شده را انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، تاریخ نویسان می خواهند چهره عمومی را که ارائه شده است از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sutherland said that Austen's unpublished manuscripts "unpick her reputation for perfection in various ways. "
[ترجمه گوگل]ساترلند گفت که دست‌نوشته‌های منتشر نشده آستن "شهرت او را برای کمال به طرق مختلف از بین می‌برد "
[ترجمه ترگمان]ساترلند می گوید که نسخه های خطی منتشر نشده آستین او را به روش های مختلف به کمال می رساند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These have proved hard to unpick, partly because no president has had a majority in Congress since 199
[ترجمه گوگل]انتخاب این موارد تا حدی به این دلیل است که از سال 199 هیچ رئیس‌جمهوری اکثریت را در کنگره نداشته است
[ترجمه ترگمان]این ها به سختی به اثبات رسیده اند، تا حدودی به این دلیل که هیچ رئیس جمهور از ۱۹۹ نفر اکثریت در کنگره نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And a provocative exhibition tries to unpick the myth about the world's most famous apeman.
[ترجمه گوگل]و یک نمایشگاه تحریک آمیز سعی می کند اسطوره معروف ترین میمون دنیا را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]و یک نمایشگاه محرک سعی دارد تا این افسانه را در مورد معروف ترین apeman جهان به اشتراک بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In America it may take years to unpick this.
[ترجمه گوگل]در آمریکا ممکن است سال‌ها طول بکشد تا این موضوع حذف شود
[ترجمه ترگمان]در آمریکا ممکن است سال ها طول بکشد تا به این مساله خاتمه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A statesman who ought to know better wants to unpick last year's reform of Europe's common agricultural policy.
[ترجمه گوگل]دولتمردی که باید بهتر بداند، می‌خواهد اصلاحات سال گذشته در سیاست کشاورزی مشترک اروپا را انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار که باید بهتر بداند سال گذشته سیاست کشاورزی مشترک اروپا را اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fru Gertlinger knew that Elisabeth did not want to unpick the past with her and she never made mention of it.
[ترجمه گوگل]فرو گرتلینگر می دانست که الیزابت نمی خواهد گذشته را با او باز کند و هرگز به آن اشاره نکرد
[ترجمه ترگمان]Fru می دانست که الیزابت از گذشته با او حرف نمی زند و هرگز اشاره ای به این موضوع نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trick is to use what is known as a "fast Fourier transform" to unpick more than 300 separate colours of light in a laser beam, each encoded with its own string of information.
[ترجمه گوگل]ترفند این است که از چیزی که به عنوان "تبدیل فوریه سریع" شناخته می شود، برای برداشتن بیش از 300 رنگ جداگانه نور در یک پرتو لیزر، که هر کدام با رشته اطلاعات خود کدگذاری شده است، استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]ترفند این است که از آن چه که به عنوان \"تبدیل سریع فوریه\" شناخته می شود استفاده کنیم تا بیش از ۳۰۰ رنگ جداگانه نور در پرتوی لیزری داشته باشد، که هر کدام با رشته خود از اطلاعات کدگذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While today's school pupils are taught how to read bank statements and unpick financial abbreviations, Which?
[ترجمه گوگل]در حالی که به دانش‌آموزان مدارس امروزی آموزش می‌دهند که چگونه صورت‌حساب‌های بانکی را بخوانند و اختصارات مالی را انتخاب کنند، کدام؟
[ترجمه ترگمان]در حالی که دانش آموزان مدارس امروز نحوه خواندن اظهارنامه های بانکی و اختصارات مالی را تدریس می کنند، کدام؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• take out stitches; unfasten threads
if you unpick a piece of sewing, you remove the stitches from it.

پیشنهاد کاربران

Scrutinize
موشکافی کردن
But what will net - zero emissions mean in practice? What are negative emissions, and why do we need them? DW unpicks the jargon.
1. undo the sewing of
شکافتن
2. carefully analyse the different elements of ( something ) , especially in order to find faults
موشکافی کردن
تجزیه و تحلیل کردن
موشکافی کردن

بپرس