unsparingly

جمله های نمونه

1. He drove himself unsparingly.
[ترجمه گوگل]خودش را بی دریغ رانندگی کرد
[ترجمه ترگمان]از روی unsparingly گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He let his camera rest unsparingly on faces until all masks dissolved, and the lips and the eyes seemed to express some unaffected truth.
[ترجمه گوگل]او اجازه داد دوربینش بی‌دریغ روی چهره‌ها قرار گیرد تا زمانی که همه ماسک‌ها از بین بروند و لب‌ها و چشم‌ها به نظر حقیقتی بی‌تأثیر را بیان کنند
[ترجمه ترگمان]از روی صورت ها لغزید و روی صورت ها افتاد، تا اینکه همه masks از بین رفت و لب ها و چشم ها به نظر می رسید که یک حقیقت صادقانه را بیان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Despite her limited possessions, she would give unsparingly to the church and other people in need.
[ترجمه گوگل]او علیرغم دارایی‌های محدودش، بی‌دریغ به کلیسا و دیگر افراد نیازمند هدیه می‌داد
[ترجمه ترگمان]با وجود دارایی های محدود او، او به کلیسا و افراد دیگر نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gives unsparingly to returning veterans' causes and hospitals.
[ترجمه گوگل]او بی دریغ به اهداف جانبازان و بیمارستان های بازگشته می دهد
[ترجمه ترگمان]او به unsparingly اجازه بازگشت به علل و بیمارستان ها را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Remember, you don't have to DO anything right now, you just have to see the truth of your life with an unsparingly honest eye.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، در حال حاضر لازم نیست کاری انجام دهید، فقط باید حقیقت زندگی خود را با یک چشم صادقانه ببینید
[ترجمه ترگمان]یادت باشه، تو نباید الان کاری انجام بدی، فقط باید حقیقت زندگی ات رو با یک چشم صادقانه ببینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It fades the pictures, bleaches out the curtains, and falls unsparingly on driftwood and part-painted furniture as advertised in Coast magazine.
[ترجمه گوگل]تصاویر را محو می‌کند، پرده‌ها را سفید می‌کند، و به‌طور بی‌توجهی روی مبلمان چوبی و نیمه رنگ‌آمیزی که در مجله Coast تبلیغ می‌شود، می‌افتد
[ترجمه ترگمان]این تصویر، تصاویر را محو می کند، پرده ها را کنار می زند و روی تخته خرده چوب و مبلمان نقاشی شده که در مجله ساحلی تبلیغ می شود قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You are Beings of unlimited Love and Light, and we simply ask that you use it unsparingly and equally to all souls regardless.
[ترجمه گوگل]شما موجوداتی از عشق و نور نامحدود هستید، و ما به سادگی از شما می خواهیم که از آن بی وقفه و به طور یکسان برای همه جان ها صرف نظر از آن استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]شما موجودات عشق نامحدود و نور نامحدود هستید، و ما به سادگی از آن می خواهیم که از آن استفاده کنید و به همان اندازه برای همه افراد بدون در نظر گرفتن همه جان ها به همان اندازه استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Learning and growing require a willingness to look honestly and unsparingly at our shortcomings.
[ترجمه گوگل]یادگیری و رشد مستلزم تمایل به نگاه صادقانه و بی وقفه به کاستی هایمان است
[ترجمه ترگمان]یادگیری و رشد به تمایل به نگاه صادقانه و unsparingly به کاستی های خود نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Through dialogue, flashbacks, and stories, Hemingway offers telling and vivid profiles of the Spanish character and unsparingly depicts the cruelty and inhumanity stirred up by the civil war.
[ترجمه گوگل]همینگوی از طریق دیالوگ‌ها، فلاش‌بک‌ها و داستان‌ها، نمایه‌های گویا و واضحی از شخصیت اسپانیایی ارائه می‌دهد و بی‌رحمانه ظلم و غیرانسانی را که توسط جنگ داخلی برانگیخته شده است، به تصویر می‌کشد
[ترجمه ترگمان]از طریق گفتگو، flashbacks و داستان ها، همینگوی به نقل و گزارش صریح شخصیت اسپانیایی می پردازد و unsparingly نشان دهنده بی رحمی و بی عاطفگی ناشی از جنگ داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unmercifully, unpityingly; generously, not stingily

پیشنهاد کاربران

سخاوتمندانه، بی مضایقه، بی دریغ، بی رحمانه، سنگدلانه

بپرس