unstick

/ənˈstɪk//ˈʌnˈstɪk/

(چیز گیر کرده یا گرفته و غیره را) آزاد کردن، از گیر درآوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unsticks, unsticking, unstuck
• : تعریف: to loose or free from being stuck together or to something else.
متضاد: stick

- We tried to unstick the postage stamps.
[ترجمه گوگل] ما سعی کردیم تمبرهای پستی را باز کنیم
[ترجمه ترگمان] ما سعی کردیم تمبر پست رو از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Mike shook his head, to unstick his hair from his sweating forehead.
[ترجمه گوگل]مایک سرش را تکان داد تا موهایش را از پیشانی عرق کرده اش باز کند
[ترجمه ترگمان]مایک سرش را تکان داد تا موهایش را از روی پیشانی اش پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Behind the concrete bunkers Two lovers unstick themselves.
[ترجمه گوگل]پشت سنگرهای بتنی دو عاشق خود را باز می کنند
[ترجمه ترگمان]! در پشت سرت، دوتا عاشق که خودشون رو از دست می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How to Unstick Your Button Maker Machine.
[ترجمه گوگل]چگونه می توان دستگاه دکمه ساز خود را جدا کرد
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان دکمه Your را Maker کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I couldn't unstick the Pepsi caps from her garbage disposer.
[ترجمه گوگل]نمی‌توانستم کلاه‌های پپسی را از زباله‌ریزش باز کنم
[ترجمه ترگمان]نمی تونستم caps پپسی رو از سطل آشغال پاک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The next strands she hopes to unstick: whether nozzles exist on smaller or juvenile tarantulas—or even on other spider species.
[ترجمه گوگل]رشته‌های بعدی که او امیدوار است آن را از بین ببرد: اینکه آیا نازل‌ها روی رتیل‌های کوچک‌تر یا جوان‌تر وجود دارند یا حتی روی دیگر گونه‌های عنکبوت
[ترجمه ترگمان]رشته های بعدی او به unstick امیدوار است: آیا nozzles ها در tarantulas کوچک تر یا juvenile - یا حتی روی گونه های عنکبوتی دیگر وجود دارند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stewards' badges are made so they do not unstick from a car and therefore cannot be passed around.
[ترجمه گوگل]نشان‌های مهمانداران به گونه‌ای ساخته شده‌اند که از ماشین جدا نشوند و بنابراین نمی‌توان آن‌ها را رد کرد
[ترجمه ترگمان]The که بر روی stewards نصب می شوند از ماشین پیاده نمی شوند و به همین دلیل نمی توان آن را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are plenty of short actions lying untapped in the stacks of documents and e-mails, which, when discovered and unlocked, unstick all kinds of work and generate a very real sense of progress.
[ترجمه گوگل]اقدامات کوتاه زیادی در پشته‌های اسناد و ایمیل‌ها وجود دارد که با کشف و باز کردن قفل آن‌ها، همه نوع کار از بین می‌رود و حس پیشرفت واقعی ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]کاره ای کوتاهی وجود دارند که دست نخورده در قفسه های اسناد و نامه های الکترونیکی قرار دارند، که وقتی کشف و باز می شوند، تمام انواع کار را از بین می برند و حس واقعی پیشرفت را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• free, loose, separate (something stuck or attached)

پیشنهاد کاربران

بپرس