untying

جمله های نمونه

1. I snipped the string and untied the parcel.
[ترجمه گوگل]سیم را بریدم و بسته را باز کردم
[ترجمه ترگمان]نخ را بریدم و بسته را باز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After several attempts to untie the knot, I admitted defeat and cut through it with a knife.
[ترجمه گوگل]پس از چندین بار تلاش برای باز کردن گره، شکست را پذیرفتم و با چاقو آن را بریدم
[ترجمه ترگمان]بعد از چند بار تلاش برای باز کردن گره، من شکست را پذیرفتم و با یک چاقو آن را قطع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't untie the knot - it's too tight.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم گره را باز کنم - خیلی سفت است
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم این گره رو باز کنم - خیلی تنگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then she untied her silk scarf.
[ترجمه گوگل]سپس روسری ابریشمی اش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]بعد دستمال ابریشمی خود را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She untied his hands and let him go.
[ترجمه گوگل]دست هایش را باز کرد و او را رها کرد
[ترجمه ترگمان]دست هایش را باز کرد و رهایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My dead fingers could not untie the knot.
[ترجمه گوگل]انگشتان مرده ام نتوانستند گره را باز کنند
[ترجمه ترگمان]انگشتان مرده من نمی توانستند گره را باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She untied the rope and set the boat adrift.
[ترجمه گوگل]او طناب را باز کرد و قایق را به حالت پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]طناب را باز کرد و قایق را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't cut the string, untie the knots.
[ترجمه گوگل]ریسمان را نبرید، گره ها را باز کنید
[ترجمه ترگمان] نخ رو قطع نکن، گره هارو باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She untied the laces on one of her sneakers.
[ترجمه گوگل]بند یکی از کفش های ورزشیش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]بنده ای کفشش را روی یکی از کفش های کتانی اش باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ropes were entangled so I was not able to untie the parcel.
[ترجمه گوگل]طناب ها به هم گره خورده بودند، بنابراین نتوانستم بسته را باز کنم
[ترجمه ترگمان]طناب ها گیر کرده بودند و من قادر نبودم بسته را باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His clumsy fingers couldn't untie the knot.
[ترجمه گوگل]انگشتان دست و پا چلفتی او نمی توانستند گره را باز کنند
[ترجمه ترگمان]انگشتان ناشیانه او نمی توانستند گره را باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I untied the bow and unwrapped the small box.
[ترجمه گوگل]بند کمان را باز کردم و جعبه کوچک را باز کردم
[ترجمه ترگمان]من کمان را باز کردم و جعبه کوچک را باز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She hurriedly untied the ropes binding her ankles.
[ترجمه گوگل]او با عجله طناب هایی را که قوزک پاهایش را بسته بود باز کرد
[ترجمه ترگمان]او با عجله طناب را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He untied the rope and pushed the boat into the water.
[ترجمه گوگل]طناب را باز کرد و قایق را به داخل آب هل داد
[ترجمه ترگمان]طناب را باز کرد و قایق را به داخل آب هل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• remove, release, loosen

پیشنهاد کاربران

بپرس