upper limit

/ˈəpərˈlɪmət//ˈʌpəˈlɪmɪt/

حد بالایی، حد فوقانی

جمله های نمونه

1. There is an upper limit of £20 000 spent on any one project.
[ترجمه گوگل]حداکثر 20000 پوند برای هر پروژه هزینه می شود
[ترجمه ترگمان]یک حد بالایی از ۲۰۰۰۰ پوند برای هر پروژه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The upper limit of normal for gastrointestinal blood loss is less than 0 ml/day.
[ترجمه گوگل]حد بالای طبیعی برای از دست دادن خون دستگاه گوارش کمتر از 0 میلی لیتر در روز است
[ترجمه ترگمان]حد بالایی نرمال برای خون معده و روده کم تر از ۰ میلی لیتر بر روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The reason for the low upper limit on the internal magnetic dipole moment is not properly understood.
[ترجمه گوگل]دلیل پایین بودن حد بالای ممان دوقطبی مغناطیسی داخلی به درستی درک نشده است
[ترجمه ترگمان]دلیل حد بالای بالا در گشتاور دو قطبی مغناطیسی داخلی به درستی قابل درک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This ration has, as its upper limit, the number of eligible planets in the universe.
[ترجمه گوگل]این جیره، به عنوان حد بالای خود، تعداد سیارات واجد شرایط در جهان است
[ترجمه ترگمان]این سهمیه به عنوان حد بالایی آن، تعداد سیاره های واجد شرایط در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clause 74 places an upper limit on the amount of tax that any person can be liable to pay.
[ترجمه مریم مرسلی] بند 74 برای میزان مالیاتی که هر فرد مکلف به پرداخت آن است سقفی تعیین می کند.
|
[ترجمه گوگل]بند 74 حد بالایی برای میزان مالیاتی که هر شخص می تواند موظف به پرداخت باشد تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]بند ۷۴ دارای حد بالایی بر میزان مالیات است که هر فرد می تواند آن را پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no upper limit to the size of a unit.
[ترجمه گوگل]هیچ محدودیتی برای اندازه یک واحد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]حد بالایی برای اندازه یک واحد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The upper limit of the floating exchange rate trading band for today was 02 7
[ترجمه گوگل]سقف بالای باند معاملاتی نرخ ارز شناور برای امروز 02 7 بود
[ترجمه ترگمان]حد بالایی باند مبادله نرخ تبادل برای امروز، ۰۲ \/ ۷ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This places an upper limit on our lifespan.
[ترجمه گوگل]این یک محدودیت برای طول عمر ما قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این یک حد بالایی در طول عمر ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mission plan called for an upper limit on the amount of propellant that could be used during the descent.
[ترجمه گوگل]طرح مأموریت خواستار محدودیت بالایی برای میزان پیشرانه ای بود که می توانست در طول فرود استفاده شود
[ترجمه ترگمان]طرح ماموریت خواستار حد بالایی بر روی مقدار سوخت مورد استفاده در طول فرود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The upper limit on the internal magnetic dipole moment is only 0. 00005 of that of the Earth.
[ترجمه گوگل]حد بالایی در گشتاور دوقطبی مغناطیسی داخلی تنها 00005/0 ممان زمین است
[ترجمه ترگمان]حد بالایی در گشتاور دو قطبی مغناطیسی داخلی تنها ۰ است ۰۰۰۰۵ از زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They put an upper limit of 6 million cubic meters on annual timber extraction.
[ترجمه گوگل]آنها حداکثر 6 میلیون متر مکعب را برای استخراج چوب در سال تعیین کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها محدوده بالایی از ۶ میلیون متر مکعب را در استخراج چوب سالیانه قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mutation rate is bound to place an upper limit on the rate at which evolution can proceed.
[ترجمه گوگل]نرخ جهش موظف است یک حد بالایی را برای سرعتی که تکامل می تواند ادامه دهد قرار دهد
[ترجمه ترگمان]نرخ جهش محدود به مکان بالایی در نرخ تکامل است که در آن تکامل می تواند ادامه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There's no upper limit - so put your ideas into action - pick up a leaflet today.
[ترجمه گوگل]هیچ محدودیتی وجود ندارد - پس ایده های خود را عملی کنید - همین امروز یک جزوه را بردارید
[ترجمه ترگمان]هیچ حد بالایی وجود ندارد - بنابراین ایده های خود را به کار ببرید - یک اعلامیه را امروز انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The upper limit for prospective members of the future monetary union is 3 percent.
[ترجمه گوگل]حد بالایی برای اعضای آینده اتحادیه پولی آینده 3 درصد است
[ترجمه ترگمان]حد بالایی برای اعضای آینده اتحادیه مالی آینده ۳ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] حد بالا
[ریاضیات] حد بالایی
[آمار] حد بالا

انگلیسی به انگلیسی

• maximum, highest level allowed

پیشنهاد کاربران

بپرس