viral

/ˈvaɪrəl//ˈvaɪrəl/

معنی: ویروسی، وابسته به ویروس
معانی دیگر: ویشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or caused by a virus.

جمله های نمونه

1. Most coughs are viral in origin .
[ترجمه Fateme Sahraei] اکثر سرفه ها منشاء ویروسی دارند
|
[ترجمه نسرین] اغلب سرفه ها منشا ویروسی دارند
|
[ترجمه گوگل]بیشتر سرفه ها منشأ ویروسی دارند
[ترجمه ترگمان]اغلب سرفه در اصل ویروسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A viral illness left her barely able to walk.
[ترجمه Mohammad] یک بیماری ویروسی باعث شد او به سختی راه برود
|
[ترجمه گوگل]یک بیماری ویروسی باعث شد که او به سختی راه برود
[ترجمه ترگمان]یک بیماری ویروسی او را به سختی قادر به راه رفتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The continuing search for drugs to combat viral infections presents medicine with one of its greatest challenges in the twenty-first century.
[ترجمه گوگل]جستجوی مداوم برای داروها برای مبارزه با عفونت های ویروسی، پزشکی را با یکی از بزرگترین چالش های خود در قرن بیست و یکم مواجه می کند
[ترجمه ترگمان]ادامه جستجوی داروها برای مبارزه با عفونت های ویروسی، پزشکی را با یکی از بزرگ ترین چالش ها در قرن بیست و یکم معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pneumonia tends to be caused by streptococcal or viral infection.
[ترجمه گوگل]پنومونی معمولاً در اثر عفونت استرپتوکوک یا ویروسی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]ذات الریه ناشی از عفونت ویروسی یا ویروسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is suffering from viral meningitis.
[ترجمه گوگل]او از مننژیت ویروسی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از مننژیت ویروسی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can reach more potential customers by using viral marketing techniques.
[ترجمه گوگل]شما می توانید با استفاده از تکنیک های بازاریابی ویروسی به مشتریان بالقوه بیشتری دست پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با استفاده از تکنیک های بازاریابی ویروسی به مشتریان بالقوه بیشتری دست یابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Loss of viral replication by interferon can lead to a substantial regression of liver disease and probably prolonged survival.
[ترجمه گوگل]از دست دادن تکثیر ویروس توسط اینترفرون می تواند منجر به پسرفت قابل توجه بیماری کبدی و احتمالاً بقای طولانی مدت شود
[ترجمه ترگمان]فقدان تکثیر ویروسی توسط اینترفرون می تواند منجر به یک رگرسیون اساسی از بیماری کبد و احتمالا بقای طولانی مدت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Human bathers, too, risk viral hepatitis, skin reactions and oral thrush.
[ترجمه گوگل]افراد حمام کننده نیز در معرض خطر هپاتیت ویروسی، واکنش های پوستی و برفک دهان هستند
[ترجمه ترگمان]bathers انسان نیز، هپاتیت ویروسی، واکنش های پوستی و thrush شفاهی را به خطر می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most patients were experiencing a large drop in viral load.
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران افت زیادی در بار ویروسی داشتند
[ترجمه ترگمان]اکثر بیماران در حال تجربه افت بزرگی در بار ویروسی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Antibiotics are useless against viral infections such as influenza.
[ترجمه گوگل]آنتی بیوتیک ها در برابر عفونت های ویروسی مانند آنفولانزا بی فایده هستند
[ترجمه ترگمان]آنتی بیوتیک ها در مقابل عفونت های ویروسی مثل آنفولانزا در دسترس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Flu is a viral infection which can make even the fittest person feel quite ill.
[ترجمه مهدی توکلی] آنفولانزا یک عفونت ویروسی است که حتی می تواند سرحال ترین فرد را کاملا بیمار کند.
|
[ترجمه گوگل]آنفولانزا یک عفونت ویروسی است که می‌تواند حتی قوی‌ترین فرد را هم کاملا بیمار کند
[ترجمه ترگمان]آنفولانزا یک عفونت ویروسی است که می تواند the فرد را کاملا بیمار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Biotechnology can enable the early detection of some viral infections.
[ترجمه گوگل]بیوتکنولوژی می تواند تشخیص زودهنگام برخی از عفونت های ویروسی را امکان پذیر کند
[ترجمه ترگمان]بیوتکنولوژی می تواند تشخیص زودهنگام برخی عفونت های ویروسی را ممکن سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A viral inflammation of the vestibular nerve is the suspected cause.
[ترجمه گوگل]التهاب ویروسی عصب دهلیزی علت مشکوک است
[ترجمه ترگمان]التهاب ویروسی اعصاب دهلیزی، علت سو ظن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Once viral genes have become integrated into chromosomes their activity is usually altered or totally suppressed.
[ترجمه گوگل]زمانی که ژن‌های ویروسی در کروموزوم‌ها ادغام شدند، فعالیت آن‌ها معمولاً تغییر می‌کند یا کاملاً سرکوب می‌شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که ژن های ویروسی در کروموزوم ها ادغام می شوند، فعالیت آن ها معمولا تغییر می کند یا کاملا سرکوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویروسی (صفت)
viral

وابسته به ویروس (صفت)
viral

انگلیسی به انگلیسی

• relating to or caused by a virus
viral means caused by or related to a virus.

پیشنهاد کاربران

پربازدید - پرطرفدار هم میتوان استفاده کرد
مثال:
even the viral apps now worth billions— started through personal networks and real human connections.
✅وب گیر
وام واژۀ انگلیسیِ "وایرال" ( viral ) در توصیفِ ویدئویی به کار می رود که به سرعت در سراسرِ اینترنت منتشر شده و خیلی ها آن را دیده اند:
این ویدئو چن روزیه وایرال شده.
من معادلِ دورگۀ "وب گیر"، یعنی تسخیرکنندۀ اینترنت، را برایش پیش نهاد می کنم.
...
[مشاهده متن کامل]

�وب گیر� را به قیاسِ "جهان گیر" ( تسخیرکنندۀ جهان ) و "عالَم گیر" ساخته ام. یکی از معانیِ "گرفتن" تسخیر کردن است.
پس مثلاً می توانیم بگوییم:
این ویدئو چن روزیه وب گیر شده.
#بهروز_صفرزاده

کلمه وایرال ، viral به معنی ویروسی است و اما در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، به مطلب و به خصوص ویدئوهایی گفته می شود که به سرعت در همه گروه ها و بین کاربران منتشر می شود، خیلی از کاربران آن را می بینند
...
[مشاهده متن کامل]
و به خاطر جذابیت و یا مهم بودن توسط خود کاربران به اشتراک گذاشته می شود، درست مانند ویروس، اما اینجا ویروس از جنس محتوا است که در دنیای دیجیتال زندگی می کند.

وایرال = خبرساز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : virus
✅️ صفت ( adjective ) : viral
✅️ قید ( adverb ) : virally
این کلمات رو اشتباه نگیرید
Viral: واگیر، شایع، ویروسی
Vital: حیاتی
[پزشکی] ویروسی: مربوط به ویروس
used to describe something that quickly becomes very popular or well known by being published on the internet or sent from person to person by email, phone, etc.
برای توصیف چیزی استفاده می شود که با انتشار در اینترنت یا ارسال از فردی به فرد دیگر از طریق ایمیل، تلفن و غیره به سرعت بسیار محبوب یا شناخته شده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه وایرال، به معنی ویروسی است و اما برای من و شما که عاشق تلگرام، اینستاگرام، و فیسبوک، واتس آپ و سایر شبکه های اجتماعی هستیم، به مطلب و به خصوص ویدئوهایی گفته می شود که به سرعت در همه گروه ها و بین کاربران منتشر می شود، خیلی از کاربران آن را می بینند و به خاطر جذابیت و یا مهم بودن توسط خود کاربران به اشتراک گذاشته می شود، درست مانند ویروس، اما اینجا ویروس از جنس محتوا است که در دنیای دیجیتال زندگی می کند.
Here's a list of the top ten viral videos this week.
Within days the film clip went viral.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/viral
Trend
فراگیر
پخش کردن
Bride and groom furious as wedding cake goes viral for all the wrong reason
عروس و داماد اوقاتشون تلخ شد بخاطر پخش کردن کیک عروسی برای همه افراد به علت بی شعوری و بی تدبیری
[محتوای اینترنتی] اشاعه پذیر، شیوع یابنده، همه گیرانه
اشاعه یافته، شیوع یافته، شیوع ویروسی یافته، شایع شده، شایع
go viral: اشاعه یافتن، شیوع یافتن، شیوع پیدا کردن، شایع شدن، همه گیر شدن
( ویروسی شدن، انتشار ویروس درمحیط ) مجازا بمعنای شایع وپخش شدن یک موضوع بخصوص درفضای مجازی، دست بدست گشتن ودیده شدن درفضای مجازی
Viral : ویروسی / پر بازدید - ترکیده ( محتوا:یه چیزی که بترکونه توی اینترنت و همه جا پخش شه
Bacterial : باکتریایی
you sand money noy san you viral
حیاتی، زنده
Become extremely popular very quickly
اگه به عنوان صفت به کار بره معنی ویروسی میده
اما اگه به عنوان اسم بکار بره به ویدیو، عکس، تبلیغ یا . . . که به سرعت در اینترنت دست به دست بشه، اطلاق میشه
شایع، زبانزد عام ، سر زبان افتاده، عمومی
شایع
معروف، مشهور
محبوب شدن یا پربیننده شدن

همون سین خوردن یا دیده شدن
فراگیر ودست به دست شدن در فضای مجازی
برگردان، به معنی دست به دست شدن
فیلم یا تصویر داغ که به سرعت در اینترنت دست به دست می شود
عمومی و فراگیر شدن سریع موضوعی در فضای مجازی .
[اینترنت]
پُردیدار ، پربازدید ، پربیننده ، پُر بین ، پر نگاه ، داغ
همه گیر. فراگیر. Shared a lot
ویروسی، فراگیر ( یعنی از طریق اینترنت یا موبایل به دست سایر مردم برسد )
فراگیر ( viral donation events )
واگیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس