viscous

/ˈvɪskəs//ˈvɪskəs/

معنی: چسبناک
معانی دیگر: (فیزیک) گران رو، ویسکوز، چسبنده، دوسناک، لزج

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: viscously (adv.)
• : تعریف: having an adhesive, gluey consistency that resists flow.
مشابه: stiff, thick

- Tree sap is a viscous fluid.
[ترجمه گوگل] شیره درخت یک مایع چسبناک است
[ترجمه ترگمان] شیره درخت یک مایع لزج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. diesel fuel is more viscous than gasoline
سوخت موتور دیزل از بنزین گران روتر است.

2. As the liquid cools, it becomes viscous.
[ترجمه گوگل]با سرد شدن مایع، چسبناک می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی مایع سرد می شود، لزج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It embraces fluid mechanics and viscous flow as well as elasticity and shows the relations between these formerly separate fields of physics.
[ترجمه گوگل]مکانیک سیالات و جریان ویسکوز و همچنین خاصیت ارتجاعی را در بر می گیرد و روابط بین این رشته های قبلاً مجزا از فیزیک را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]آن شامل مکانیک سیالات و شارش ویسکوز و همچنین کشش و نشان دادن روابط بین این رشته های جداگانه از فیزیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This thin region is known as the viscous sub-layer.
[ترجمه گوگل]این ناحیه نازک به زیر لایه چسبناک معروف است
[ترجمه ترگمان]این منطقه نازک به عنوان زیر لایه ویسکوز نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hence the viscous dissipation is associated with high wavenumbers; i. e. it is brought about by small eddies.
[ترجمه گوگل]از این رو اتلاف ویسکوز با عدد موج بالا همراه است من ه توسط گرداب های کوچک ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین اتلاف لزجی با wavenumbers بالا مرتبط است؛ i ای گرداب های کوچکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The creatures died on their backs in viscous green pools.
[ترجمه گوگل]این موجودات بر روی پشت خود در استخرهای سبز چسبناک مردند
[ترجمه ترگمان]این موجودات بر پشت سرشان در برکه های سبز چسبناک جان سپردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The flavour should be almost viscous for a white wine, rich and succulent for a supposedly dry wine.
[ترجمه گوگل]طعم آن برای یک شراب سفید باید تقریباً چسبناک و برای یک شراب ظاهراً خشک، غنی و شاداب باشد
[ترجمه ترگمان]طعم آن باید به خاطر یک شراب سفید، غنی و آبدار برای یک شراب خشک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She could see the viscous juices. that lubricated its mandibles.
[ترجمه گوگل]او می توانست آب میوه های چسبناک را ببیند که فک پایین آن را روغن کاری می کرد
[ترجمه ترگمان] اون می تونه عصاره viscous رو ببینه مثل اینه که lubricated
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pools of viscous liquid started to spread across the floor.
[ترجمه گوگل]استخرهایی از مایع چسبناک شروع به پخش شدن روی زمین کردند
[ترجمه ترگمان]چاله های مایع لزج بر کف اتاق پخش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Viscous liquid oozed out like an alien blob and slowly enveloped the dented car.
[ترجمه گوگل]مایع چسبناک مانند یک حباب بیگانه بیرون زد و به آرامی ماشین فرورفته را در بر گرفت
[ترجمه ترگمان]مایع لزج مثل حبابی بیگانه بیرون می زد و به آرامی اتومبیل dented را در خود پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The thermal wave and the viscous wave as well as the compressional wave are considered in the multiple scattering process among suspended particles.
[ترجمه گوگل]موج حرارتی و موج چسبناک و همچنین موج فشاری در فرآیند پراکندگی چندگانه در بین ذرات معلق در نظر گرفته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]موج حرارتی و موج ویسکوز و نیز موج compressional در فرآیند پراکنش چندگانه میان ذرات معلق در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Viscous damping wall is a new type of viscous dampers which recently be used for its flexible distribution, large damping force and notable energy-dissipating effect.
[ترجمه گوگل]دیوار میرایی ویسکوز نوع جدیدی از دمپرهای چسبناک است که اخیراً به دلیل توزیع انعطاف پذیر، نیروی میرایی زیاد و اثر قابل توجه اتلاف انرژی مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]دیواره میرایی viscous یک نوع جدید از dampers ویسکوز است که به تازگی برای توزیع انعطاف پذیر آن، نیروی میرایی بزرگ و اثر پراکندگی انرژی قابل توجهی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Elastoviscoplastic properties, especially viscous properties of water-saturated or air-dried sands, were investigated based on the results of a series of plane strain compression (PSC) tests.
[ترجمه گوگل]خواص الاستوویسکوپلاستیک، به ویژه ویژگی‌های ویسکوزیته ماسه‌های اشباع شده با آب یا خشک شده در هوا، بر اساس نتایج مجموعه‌ای از آزمایش‌های فشرده‌سازی کرنش صفحه (PSC) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های Elastoviscoplastic، به ویژه خواص ویسکوز آب - اشباع شده از آب و یا ماسه های خشک - خشک، براساس نتایج یک سری از آزمایش های کرنش صفحه ای (PSC)مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To keep high permeability formations during development of viscous oil and servicing of well, a fine filtering process for completion fluids, slushing fluids and workover fluids must be made.
[ترجمه گوگل]برای حفظ سازندهای با نفوذپذیری بالا در طول توسعه روغن چسبناک و سرویس دهی چاه، باید یک فرآیند فیلتر کردن خوب برای سیالات تکمیل، سیالات آبکشی و سیالات کاری ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]برای حفظ formations نفوذپذیری بالا در طول توسعه روغن لزج و سرویس چاه، یک فرآیند فیلتر کردن خوب برای سیالات completion، سیالات slushing و مایعات workover باید ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The natural vibration of linear systems with any viscous damping was discussed in this paper, its applications to the response and identification of the systems were explicated.
[ترجمه گوگل]ارتعاش طبیعی سیستم های خطی با هر گونه میرایی ویسکوز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت، کاربردهای آن در پاسخ و شناسایی سیستم ها توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]ارتعاشات طبیعی سیستم های خطی با هر میرایی ویسکوز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت، کاربردهای آن در پاسخ و شناسایی سیستم ها explicated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چسبناک (صفت)
adhesive, sticky, gooey, viscid, viscous, viscose, cohesive, string, smeary, slab, limy, thready, tacky

تخصصی

[شیمی] گرانرو
[عمران و معماری] لزج - گرانرو - چسبناک
[نساجی] مایعات غلیظ - مایعاتی با چسبندگی زیادتر از آب - غلیظ
[ریاضیات] چسبیده، غلیظ، چسبنده، شکسته
[پلیمر] گرانرو
[آب و خاک] لزج،چسبندگی

انگلیسی به انگلیسی

• sticky and thick, adhesive; having a high viscosity (physics)
a viscous liquid is thick and sticky.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : viscidity / viscosity
✅️ صفت ( adjective ) : viscid / viscous
✅️ قید ( adverb ) : viscidly / viscously
ژله ای
چسبناکی بین مایع و جامد
viscous lava"
چگالتر
چسبندگی
غلیظ
آرام و خونسرد، جذاب و گیرا، شیک و عالی، دارای بدنی زیبا و جذاب
گران رو
( مثلا عسل ویسکوز تر از آب است )

بپرس