volcanic

/valˈkænɪk//vɒlˈkænɪk/

معنی: انفجاری، اتش فشانی
معانی دیگر: آتشفشانی، وابسته به یا ناشی از آتشفشان، آتشفشان مانند، سنگ های اتشفشانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: volcanically (adv.), volcanicity (n.)
(1) تعریف: of, characterized by, or relating to a volcano or volcanoes.

- volcanic mountains
[ترجمه گوگل] کوه های آتشفشانی
[ترجمه ترگمان] کوه های آتشفشانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: expelled from or created by volcanoes.

- volcanic ash
[ترجمه گوگل] خاکستر آتشفشانی
[ترجمه ترگمان] خاکستر آتشفشانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: violently explosive.
مشابه: explosive, volatile

- a volcanic rage
[ترجمه گوگل] یک خشم آتشفشانی
[ترجمه ترگمان] یک آتشفشان آتشفشانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. volcanic lava crusts as it cools
گدازه ی آتشفشانی سرد که می شود پوسته می بندند.

2. volcanic lava was burbling down the hill
مواد گداخته ی آتشفشانی قل قل کنان از تپه سرازیر می شد.

3. volcanic outbursts
فوران های آتشفشانی

4. a volcanic episode
رخداد آتشفشانی

5. a river of volcanic lava
رودی از گدازه ی آتشفشانی

6. the exterior features of this volcanic mountain
ویژگی های برونی این کوه آتشفشان

7. The place was recently visited by a serious volcanic eruption.
[ترجمه گوگل]این مکان اخیراً توسط یک فوران آتشفشانی جدی بازدید شده است
[ترجمه ترگمان]این مکان به تازگی با فوران آتشفشانی جدی مورد بازدید قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The volcano spewed out more scorching volcanic ashes, gases and rocks.
[ترجمه گوگل]این آتشفشان خاکستر، گازها و سنگ های آتشفشانی سوزان بیشتری را به بیرون پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]این آتشفشان فوران آتش فشانی شدیدتر از خاکستر آتشفشانی، گازها و صخره ها را فوران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The volcanic lava solidifies as it cools.
[ترجمه گوگل]گدازه های آتشفشانی با سرد شدن جامد می شوند
[ترجمه ترگمان]گدازه آتش فشانی منجمد می شود و خنک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A cloud of volcanic ash is spreading across wide areas of the Philippines.
[ترجمه گوگل]ابری از خاکستر آتشفشانی در مناطق وسیعی از فیلیپین پخش می شود
[ترجمه ترگمان]ابری از خاکستر آتشفشانی در مناطق وسیعی از فیلیپین گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rock is volcanic in origin.
[ترجمه گوگل]این سنگ منشا آتشفشانی دارد
[ترجمه ترگمان]صخره در اصل آتشفشانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Volcanic ash showered down on the town after the eruption.
[ترجمه گوگل]خاکستر آتشفشانی پس از فوران بر روی شهر فرود آمد
[ترجمه ترگمان]خاکستر آتشفشانی بر روی شهر بعد از فوران ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The violent volcanic forces upheaved the land of the whole area.
[ترجمه گوگل]نیروهای آتشفشانی خشن زمین کل منطقه را به لرزه درآوردند
[ترجمه ترگمان]آتش شدید آتش فشانی منجمد سرزمین کل منطقه را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Over 200 people have been killed by volcanic eruptions.
[ترجمه گوگل]بیش از 200 نفر در اثر فوران های آتشفشانی کشته شده اند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۲۰۰ نفر در اثر فوران های آتش فشانی کشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Molten volcanic lava solidifies as it cools.
[ترجمه گوگل]گدازه مذاب آتشفشانی با سرد شدن جامد می شود
[ترجمه ترگمان]گدازه آتشفشان در حال سرد شدن منجمد می شود و خنک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The vast volcanic slope was eerily reminiscent of a lunar landscape.
[ترجمه گوگل]دامنه وسیع آتشفشانی به طرز وحشتناکی یادآور منظره ماه بود
[ترجمه ترگمان]شیب عظیم کوه آتشفشان به طور وحشتناکی خاطره یک منظره از ماه را تداعی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انفجاری (صفت)
eruptive, volcanic

اتش فشانی (صفت)
plutonian, igneous, volcanic, plutonic

تخصصی

[شیمی] آتشفشانی
[عمران و معماری] آتشفشانی

انگلیسی به انگلیسی

• lever-action repeating pistol produced by the smith and wesson company in 1852
of or pertaining to volcanoes; eruptive
a place or region that is volcanic has a lot of volcanoes or was created by volcanoes.

پیشنهاد کاربران

پر جوش و خروش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : volcano
✅️ صفت ( adjective ) : volcanic
✅️ قید ( adverb ) : volcanically
volcanic ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: آتشفشانی 1
تعریف: مربوط به فعالیت یا ساختار یا گونه‏های سنگ های آتشفشان
آتشفشانی

بپرس