voluble

/ˈvɑːljəbl̩//ˈvɒljʊbl̩/

معنی: پر حرف، سلیس، روان، چرب و نرم
معانی دیگر: حراف، وراج، چرب زبان، دارای زبان چرب و نرم، (نادر) چرخان (به دور محور)، گردان، خوش زبان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: volubly (adv.), volubility (n.), volubleness (n.)
• : تعریف: characterized by a steady flow of words; fluent; talkative.
مترادف: chatty, garrulous, loquacious, talkative
متضاد: curt, mute, taciturn
مشابه: communicative, conversational, effusive, fluent, gabby, glib, verbose, vocal, wordy

- Generally quiet, she could become quite voluble after having a glass of wine.
[ترجمه فواد بهمنی] معمولا ساکت است اما پس از نوشیدن یک لیوان شراب به شدت پر حرف میشود.
|
[ترجمه گوگل] به طور کلی ساکت بود، پس از خوردن یک لیوان شراب می‌توانست کاملاً بدحجاب شود
[ترجمه ترگمان] معمولا بعد از نوشیدن یک لیوان شراب، روت کام لا آرام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was a voluble speaker who enchanted audiences with his wit and eloquence.
[ترجمه گوگل] او سخنراني بود كه با ذكاوت و فصاحت مخاطبان را مسحور مي كرد
[ترجمه ترگمان] او یک سخنران روان بود که شنوندگان را با لطافت و فصاحت خود شیفته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Many see Parker as the obvious leader, whose voluble style works well on TV.
[ترجمه گوگل]بسیاری پارکر را به عنوان رهبر آشکاری می‌دانند که سبک ولوم او در تلویزیون به خوبی کار می‌کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها پارکر را به عنوان رهبر مشهود تماشا می کنند، که سبک نگارش آن در تلویزیون به خوبی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He became very voluble and told her everything.
[ترجمه mahshid] او بسیار حراف شد و همه چیز را به او گفت
|
[ترجمه گوگل]او بسیار پرحرف شد و همه چیز را به او گفت
[ترجمه ترگمان]خیلی روان شد و همه چیز را برایش تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Evelyn was very voluble on the subject of women's rights.
[ترجمه گوگل]اولین در موضوع حقوق زنان بسیار پرحرف بود
[ترجمه ترگمان](اولین)از موضوع حقوق زنان بسیار حراف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's not often that one hears such voluble praise for this government.
[ترجمه گوگل]خیلی اوقات پیش نمی‌آید که چنین تعریف و تمجیدی از این دولت شنیده شود
[ترجمه ترگمان]زیاد نیست که کسی چنین تعریف voluble را برای این دولت بشنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clarissa was extremely voluble on the subject of good manners.
[ترجمه گوگل]کلاریسا در موضوع خوش اخلاقی بسیار پرحرف بود
[ترجمه ترگمان]کلاریسا از این طرز رفتار خوب voluble بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was voluble with excitement.
[ترجمه گوگل]او با هیجان روان بود
[ترجمه ترگمان]از فرط هیجان روان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bert is a voluble, gregarious man.
[ترجمه گوگل]برت مردی متعهد و خوش اخلاق است
[ترجمه ترگمان]برت آدم voluble و gregarious
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fonti is a voluble man, with a fetching smile which disappears for days on end when the pressure is on.
[ترجمه گوگل]فونتی مردی است دمدمی مزاج، با لبخندی جذاب که برای روزها با فشار زیاد ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]Fonti یک مرد voluble است با لبخندی فریبنده که روزها زمانی که فشار روشن می شود ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He usually left me floundering in his voluble Gallic wake.
[ترجمه گوگل]او معمولاً من را در حال دست و پا زدن در بیداری گالی خود رها می کرد
[ترجمه ترگمان]او معمولا من را در خواب Gallic و voluble رها می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Public reaction was voluble in its opposition to the federal government.
[ترجمه گوگل]عکس العمل عمومی در مخالفت آن با دولت فدرال بسیار شدید بود
[ترجمه ترگمان]واکنش عمومی در مخالفت با دولت فدرال voluble بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Behind the desk was Jim Bell, the voluble park ranger in charge of the one-room visitors center.
[ترجمه گوگل]پشت میز جیم بل، پارکبان ارادتمند مسئول مرکز بازدیدکنندگان یک اتاقه بود
[ترجمه ترگمان]پشت میز جیم بل بود، یک تکاور فرانسوی که در مرکز بازدید کننده ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her niece, an extremely voluble young woman, engages in soliloquies, not conversations.
[ترجمه گوگل]خواهرزاده او، یک زن جوان بسیار پرحرف، درگیر تک گویی می شود، نه گفتگو
[ترجمه ترگمان]خواهرزاده او، یک زن جوان بسیار حراف است که در موردشون حرف نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is too voluble; he discusses his emotions.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد انعطاف پذیر است او در مورد احساسات خود بحث می کند
[ترجمه ترگمان]او خیلی روان است و احساسات خود را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Englishman broke into voluble and perfect Italian.
[ترجمه گوگل]مرد انگلیسی به زبان ایتالیایی پرحجم و کامل شکست
[ترجمه ترگمان]انگلیسی به زبان ایتالیایی و ایتالیایی سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر حرف (صفت)
babbling, talkative, talky, chatty, loquacious, flippant, outspoken, mouthy, voluble

سلیس (صفت)
eloquent, clear, evident, smooth, glib, fluent, pellucid, voluble

روان (صفت)
clear, handy, easy, spirit, current, versatile, fluid, liquid, smooth, glib, fluent, cursive, profluent, voluble

چرب و نرم (صفت)
sleek, voluble, unctuous

انگلیسی به انگلیسی

• fluent, talkative, loquacious, garrulous; turning with ease on an axis
someone who is voluble talks a lot with great energy; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ADJECTIVE
وراج - حراف - پرحرف
SYN: talkative
OPP: taciturn
💠 Trump’s hubris has brought about the downfall of his family’s business empire
. . . Koch, a former Reform Democrat, was voluble and insecure, with a penchant for turning political disagreements into personal battles. Trump yelled at him for easements and tax abatements. Koch detested him. “I wouldn’t believe Donald Trump if his tongue were notarized, ” he said.
...
[مشاهده متن کامل]

▪️voluble [ADJECTIVE]
🗣️والٖی یو بِل
پرحرف ( در مورد آدم )
▪️valuable [ADJECTIVE]
🗣️وَل یوبِل
با ارزش - ارزشمند - گرانبها

خوش اخلاق
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : volubility
✅️ صفت ( adjective ) : voluble
✅️ قید ( adverb ) : volubly
خوش صحبت و سخنور
لفاظ، درازگوی، پر گوی، روده دراز
( سخنرانی ) طولانی، دارای اطناب، پرگویانه

بپرس