vouch

/ˈvaʊt͡ʃ//vaʊt͡ʃ/

معنی: اطمینان دادن، تایید کردن، ضمانت کردن
معانی دیگر: (معمولا با: for) ضمانت کردن، تضمین کردن، پایندان کردن، تصدیق کردن، اثبات کردن، به ثبوت رساندن، (مهجور) ضمانت، پایندانی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: vouches, vouching, vouched
• : تعریف: to affirm or certify someone or something to be true, truthful, genuine, or correct (usu. fol. by for).
مترادف: attest, warrant
مشابه: certify, guarantee, testify

- The witness vouched for the defendant's good character.
[ترجمه گوگل] شاهد از شخصیت خوب متهم اطمینان داد
[ترجمه ترگمان] این شاهد در مورد شخصیت خوب متهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm willing to vouch for him because I've never known him to lie.
[ترجمه امیرمهدی] من مایلم او را ضمانت کنم چون او هرگز دروغ نگفته است.
|
[ترجمه گوگل] من حاضرم او را تضمین کنم زیرا هرگز او را به دروغ نشناختم
[ترجمه ترگمان] من حاضرم این را تایید کنم، چون تا به حال او را ندیده بودم که دروغ بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to confirm or substantiate by providing evidence, as with practical proof or demonstration.
مترادف: evidence, substantiate
مشابه: document, testify, verify, warrant

- Can you vouch your whereabouts at the time of the murder?
[ترجمه گوگل] آیا می توانید محل اختفای خود را در زمان قتل تضمین کنید؟
[ترجمه ترگمان] می تونی جای تو رو در زمان قتل تایید کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to support or verify with documentation such as a receipt.
مشابه: document, evidence, verify

- To obtain a refund, you must vouch your purchase.
[ترجمه امیرمهدی] برای به دست آوردن بازپرداخت، باید خرید خود را تأیید کنید.
|
[ترجمه گوگل] برای دریافت بازپرداخت، باید خرید خود را تضمین کنید
[ترجمه ترگمان] برای بدست آوردن پول، شما باید purchase رو تایید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to vouch for a horse's pedigree
نیک نژادی اسبی را تصدیق کردن

2. to vouch for someone's honesty
صداقت کسی را تضمین کردن

3. Kim's mother agreed to vouch for Maria and get her a job.
[ترجمه گوگل]مادر کیم موافقت کرد که ماریا را تضمین کند و برای او شغلی بیابد
[ترجمه ترگمان]مادر کیم موافقت کرد که ماریا را مطمئن کند و به او شغلی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll vouch for the quality of the report. I read it last night.
[ترجمه گوگل]من کیفیت گزارش را تضمین می کنم دیشب خوندمش
[ترجمه ترگمان]من در مورد کیفیت گزارش تایید می کنم دیشب خوندمش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can vouch for him/his honesty.
[ترجمه گوگل]من می توانم صداقت او را تضمین کنم
[ترجمه ترگمان]من می تونم ضمانت اون رو بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My friends will vouch for me.
[ترجمه گوگل]دوستان من برای من تضمین می کنند
[ترجمه ترگمان] دوستام بهم قول میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a medical examiner I can vouch from experience that his death was accidental.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک پزشک از تجربه می توانم تضمین کنم که مرگ او تصادفی بوده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک امتحان پزشکی که می تونم تایید کنم مرگش تصادفی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can't vouch for this hotel but it looked wonderful from the brochure.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این هتل را تضمین کنم اما از بروشور فوق العاده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این هتل را تایید کنم، اما از بروشور عالی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've read this report carefully and I can vouch for its truthfulness.
[ترجمه گوگل]من این گزارش را با دقت خوانده ام و می توانم صحت آن را تضمین کنم
[ترجمه ترگمان]من این گزارش رو با دقت خوندم و می تونم به صداقت اون شهادت بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can vouch for her ability to work hard.
[ترجمه گوگل]من می توانم توانایی او را در کار سخت تضمین کنم
[ترجمه ترگمان]من می تونم ضمانت کنم که توانایی کار کردن سخت باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can't vouch for this hotel ( = I have no personal experience of it ) but it looked wonderful from the brochure.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این هتل را تضمین کنم (= تجربه شخصی از آن ندارم) اما از بروشور فوق العاده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این هتل را تضمین کنم (= که هیچ تجربه شخصی از آن ندارم)اما از بروشور بسیار عالی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can vouch for the fact that he is a good worker.
[ترجمه گوگل]من می توانم این واقعیت را تضمین کنم که او یک کارگر خوب است
[ترجمه ترگمان]من میتونم ضمانت کنم که اون کارگر خوبیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Experts vouch for the painting's authenticity.
[ترجمه گوگل]کارشناسان اصالت نقاشی را تضمین می کنند
[ترجمه ترگمان]کارشناسان، صحت این نقاشی را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Patricia has checked the reports and can vouch for the accuracy of the information.
[ترجمه گوگل]پاتریشیا گزارش ها را بررسی کرده است و می تواند صحت اطلاعات را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]پاتریشیا گزارش ها را بررسی کرده و می تواند صحت اطلاعات را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Are you willing to vouch for him?
[ترجمه گوگل]آیا حاضرید او را تضمین کنید؟
[ترجمه ترگمان]می خوای تایید کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اطمینان دادن (فعل)
avouch, assure, vouch

تایید کردن (فعل)
support, emphasize, corroborate, uphold, vouch, confirm, second

ضمانت کردن (فعل)
sponsor, guarantee, warrant, vouch, insure

تخصصی

[حسابداری] سند رسی

انگلیسی به انگلیسی

• attest, confirm; guarantee, answer for; prove, substantiate
see phrasal verb vouch for .
if you say that you can or will vouch for someone, you mean that you can guarantee their good behaviour or support.
if you say that you can vouch for something, you mean that you have evidence from your own personal experience that it is true or correct.

پیشنهاد کاربران

vouch for s. one's honour :
وفاداری کسی را تضمین کردن.
I vouched for you
من برای تو ریش گرو گذاشتم ( من تو را ضمانت کردم پیش کسی )
confirm that someone is who they say they are or that they are of good character
تایید کردن
تضمین کردن

بپرس