vacate

/ˈveɪket//vəˈkeɪt/

معنی: خالی کردن، تهی کردن، تخلیه کردن، تعطیل کردن
معانی دیگر: تهی کردن یا شدن، خالی کردن یا شدن، تخلیه کردن یا شدن، (شغل و غیره) کناره گیری کردن، مسند خود را ترک کردن، (شغل) رها کردن، لغو کردن، ملغی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vacates, vacating, vacated
• : تعریف: to make vacant or unoccupied by leaving.
متضاد: inhabit, occupy
مشابه: abandon, depart, empty, evacuate, leave, quit, resign, void

- They vacated the room just as the new guests were arriving.
[ترجمه گوگل] درست زمانی که مهمانان جدید می آمدند اتاق را خالی کردند
[ترجمه ترگمان] به محض رسیدن مهمانان تازه وارد اتاق را خالی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She announced that she will vacate her position on the governor's staff.
[ترجمه گوگل] وی اعلام کرد که سمت خود را در استانداری خالی می کند
[ترجمه ترگمان] او اعلام کرد که موقعیت خود را در اختیار کارکنان فرمانداری قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to leave or surrender a job or location.
مترادف: depart, leave, quit, resign
مشابه: abdicate, evacuate, split, surrender, withdraw

- I plan to vacate just as soon as my new job is assured.
[ترجمه گوگل] من قصد دارم به محض اطمینان از شغل جدیدم تخلیه شوم
[ترجمه ترگمان] قصد دارم به محض اینکه شغل جدید من تضمین بشه، تخلیه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to vacate a charter
امتیازی را لغو کردن

2. we must vacate the house as of september 10
باید خانه را تا دهم سپتامبر تخلیه کنیم.

3. you must vacate this house within two weeks
شما بایستی ظرف دو هفته این خانه را خالی کنید.

4. he has no money? in that case he must vacate the house immediately!
او پول ندارد؟ در آن صورت باید خانه را فورا تخلیه کند!

5. Clay will vacate the position on June 1
[ترجمه گوگل]کلی در تاریخ 1 ژوئن این موقعیت را خالی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]کلی در اول ژوئن موضع را ترک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hotel guests are requested to vacate their rooms by twelve noon.
[ترجمه DnL:)] از مهمانان هتل خواسته شد تا اتاق شان را راس ساعت دوازده تخلیه کنند .
|
[ترجمه گوگل]از مهمانان هتل درخواست می شود تا ساعت دوازده ظهر اتاق های خود را تخلیه کنند
[ترجمه ترگمان]از مهمانان هتل خواسته می شود تا rooms را تا دوازده ظهر تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When you vacate the room, you should hand over the door key to me.
[ترجمه گوگل]وقتی اتاق را خالی کردی، باید کلید در را به من بسپاری
[ترجمه ترگمان]وقتی اتاق رو تخلیه می کنی باید کلید در رو بدی به من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They have to vacate their offices before Wednesday.
[ترجمه گوگل]آنها باید قبل از چهارشنبه دفتر خود را تخلیه کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید قبل از چهارشنبه دفاتر خود را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Guests should vacate their rooms by 30 a. m.
[ترجمه گوگل]مهمانان باید تا ساعت 30 صبح اتاق خود را خالی کنند متر
[ترجمه ترگمان]مهمون ها باید rooms رو ۳۰ ثانیه تخلیه کنن ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Guests are requested to vacate their rooms by 11 a. m.
[ترجمه گوگل]از مهمانان درخواست می شود تا ساعت 11 صبح اتاق های خود را تخلیه کنند متر
[ترجمه ترگمان]از مهمان ها خواسته می شود تا کلاس خود را تا ۱۱ دقیقه تخلیه کنند متر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You will be required to vacate the land on six months notice expiring at the end of any month.
[ترجمه گوگل]از شما خواسته می شود زمین را با اخطار شش ماهه که در پایان هر ماه منقضی می شود تخلیه کنید
[ترجمه ترگمان]برای تخلیه زمین به مدت شش ماه در پایان هر ماه لازم است که زمین را تخلیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The judge Tuesday ordered to vacate the stay.
[ترجمه گوگل]قاضی روز سه شنبه دستور داد که اقامتگاه را تخلیه کند
[ترجمه ترگمان]قاضی روز سه شنبه دستور داد تا محل اقامت را تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Renters have refused to vacate the building.
[ترجمه گوگل]مستاجران از تخلیه ساختمان خودداری کرده اند
[ترجمه ترگمان]renters از ترک این ساختمان خودداری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Guests are requested to vacate their rooms before 12 o'clock on the day of departure.
[ترجمه گوگل]از مهمانان درخواست می شود قبل از ساعت 12 روز حرکت اتاق های خود را تخلیه کنند
[ترجمه ترگمان]از مهمان ها خواسته می شود تا قبل از ساعت ۱۲ در روز حرکت، اتاق هایشان را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خالی کردن (فعل)
free, empty, hollow, purge, aspirate, unload, discharge, vent, deplete, evacuate, dump, eviscerate, vacate, disgorge

تهی کردن (فعل)
purge, deplete, exhaust, strip, evacuate, eviscerate, vacate

تخلیه کردن (فعل)
disembark, vacate

تعطیل کردن (فعل)
stop, shut, shut down, prorogate, prorogue, vacate

تخصصی

[حقوق] رد کردن، فسخ کردن، نقض کردن، لغو کردن، باطل کردن، تخلیه کردن، ترک کردن

انگلیسی به انگلیسی

• give up, leave (an apartment, a seat, etc.); relinquish an office; annul
if you vacate a place or a job, you leave it and make it available for other people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

در علم حقوق دارای معانی: رد کردن - فسخ کردن - نقض کردن - لغو کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vacate
✅️ اسم ( noun ) : vacancy
✅️ صفت ( adjective ) : vacant
✅️ قید ( adverb ) : vacantly
Law
cancel or annul ( a judgement, contract, or charge )
( در حقوق ) ابطال/ باطل/لغو کردن یک حکم، قرارداد یا اتهام
The Justices vacated a ruling by the federal appeals court.
A $10 million lawsuit verdict has been vacated by a New Jersey state appeals court.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/vacate
در حقوق می تواند به معنای نقض رای هم باشد.
vacated decision به معنای رای نقض شده است
واگذار کردن
منسوخ کردن، ابطال کردن، ازبین بردن، بی اثر ساختن
رهاکردن، کناره گیری کردن

بپرس