vagarious

/vəˈɡeriːəs//vəˈɡeərɪəs/

معنی: واهی، وهمی، از روی هوی و هوس
معانی دیگر: بوالهوسانه، دمدمی وار، هوسبازانه، vagariously خیالی

جمله های نمونه

1. Granular materials are not only simple but also vagarious.
[ترجمه گوگل]مواد گرانول نه تنها ساده بلکه مبهم هستند
[ترجمه ترگمان]مواد granular نه تنها ساده هستند بلکه vagarious نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Landfenture of dilapidation such as vagarious peak, stelae, cliff, grotto, gorge and deep slit was formed by the falling action of massif formatted of mallve quartz sandstone and carbonate rocks.
[ترجمه گوگل]زمین‌های فرسوده‌ای مانند قله‌های هولناک، استلاها، صخره‌ها، غارها، دره‌ها و شکاف‌های عمیق در اثر ریزش توده‌ای شکل‌گرفته از ماسه‌سنگ کوارتز مالو و سنگ‌های کربناته تشکیل شده‌اند
[ترجمه ترگمان]Landfenture خرابی از جمله قله vagarious، stelae، صخره، grotto، gorge، gorge و شکاف عمیق با عمل سقوط توده سنگ formatted کوارتز و صخره های کربناته شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Through studying many kinds of vagarious architecture which is with some deep theory, this article points out that it contains a kind of natural regress.
[ترجمه گوگل]این مقاله با مطالعه بسیاری از انواع معماری های هولناک که دارای برخی نظریه های عمیق است، به این نکته اشاره می کند که نوعی پسرفت طبیعی دارد
[ترجمه ترگمان]از طریق مطالعه بسیاری از انواع معماری vagarious که با یک نظریه عمیق است، این مقاله اشاره می کند که شامل نوعی of طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Shanghai Museum has a vagarious shape.
[ترجمه گوگل]موزه شانگهای شکل عجیبی دارد
[ترجمه ترگمان]موزه شانگهای دارای شکل vagarious است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This workflow model effectively resolves the vagarious problem of the non-normal control in configuring water resource.
[ترجمه گوگل]این مدل گردش کار به طور موثر مشکل مبهم کنترل غیر عادی در پیکربندی منابع آب را حل می کند
[ترجمه ترگمان]این مدل بهبود جریان کار به طور موثر مشکل vagarious کنترل غیر نرمال پیکربندی منابع آب را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Here is the kibutz of Sani person, legendary hometown of Ashi Ma. vagarious nature landscape and polychrome nationality amorous feelings, make people inebriety in it.
[ترجمه گوگل]اینجا کیبوتز شخص سانی، زادگاه افسانه ای آشی ما است مناظر عجیب و غریب طبیعت و ملیت چند رنگی احساسات عاشقانه، مردم را در آن بی‌تفاوت می‌سازد
[ترجمه ترگمان]اینجا kibutz فرد اهل Sani، زادگاه افسانه ای مادر Ashi است طبیعت، طبیعت رنگارنگ و احساسات عاشقانه رنگارنگ، مردم را در آن inebriety
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واهی (صفت)
airy, unrealistic, chimerical, delusive, unreal, unsubstantial, romantic, suppositious, vagarious

وهمی (صفت)
imaginary, unrealistic, unreal, bizarre, gothic, illusory, uncanny, illusive, ideational, vagarious

از روی هوی و هوس (صفت)
vagarious

انگلیسی به انگلیسی

• capricious, erratic

پیشنهاد کاربران

بپرس