valuator


معنی: ارزیاب
معانی دیگر: ارزیاب

جمله های نمونه

1. The Vocational Value of the valuator maybe works on their evaluation of LGD.
[ترجمه گوگل]ارزش حرفه‌ای ارزش‌گذار ممکن است بر روی ارزیابی LGD کار کند
[ترجمه ترگمان]ارزش حرفه ای the شاید بر روی ارزیابی آن ها از LGD کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Valuator with fairness and justice.
[ترجمه گوگل]ارزش گذار با انصاف و عدالت
[ترجمه ترگمان]Valuator با انصاف و عدالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The committee said in its report that it intended to complete its probe by the end of the year, and that one of its remaining pieces of business was to 'engage an independent valuator. '
[ترجمه گوگل]این کمیته در گزارش خود گفت که قصد دارد تحقیقات خود را تا پایان سال تکمیل کند و یکی از کارهای باقیمانده آن این است که «با یک ارزیاب مستقل همکاری کند» '
[ترجمه ترگمان]این کمیته در گزارش خود گفته است که قصد دارد بررسی خود را تا پایان سال تکمیل کند و یکی از بخش های باقی مانده کسب وکار آن، مشارکت مستقل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The personnel of real estate price evaluation are classified as the master valuator of real estate and the valuator of real estate.
[ترجمه گوگل]پرسنل ارزیابی قیمت املاک و مستغلات به عنوان ارزیاب اصلی املاک و ارزیاب املاک طبقه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]پرسنل ارزیابی قیمت املاک و مستغلات به عنوان رئیس بخش املاک و مستغلات و the املاک و مستغلات طبقه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Every evaluation is subjective, teacher's self-evaluation is especially linked to the inner world of the valuator.
[ترجمه گوگل]هر ارزشیابی ذهنی است، خود ارزیابی معلم به ویژه با دنیای درونی ارزش گذار مرتبط است
[ترجمه ترگمان]هر ارزیابی ذهنی است، خود ارزیابی معلم به طور خاص به دنیای درونی of مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Insurance intermediary is generally constituted of insurance broker, insurance agent, insurance public valuator as well as trade association, actuary office, and law office, etc.
[ترجمه گوگل]واسطه بیمه عموماً از کارگزار بیمه، نماینده بیمه، ارزیاب عمومی بیمه و همچنین انجمن صنفی، دفتر اکچوئری و دفتر وکالت و غیره تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]واسطه بیمه به طور کلی از واسطه بیمه، عامل بیمه ای، بیمه عمومی بیمه و همچنین انجمن صنفی، دفتر actuary و غیره تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The justness of science and technology assessment is researched from the view of evaluation factors, which are valuator, index system and method.
[ترجمه گوگل]عادلانه بودن ارزیابی علم و فناوری از منظر عوامل ارزیابی که ارزش‌گذار، نظام شاخص و روش است، مورد بررسی قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی های علم و فن آوری از دیدگاه عوامل ارزیابی، که عبارتند از: valuator، سیستم شاخص و روش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارزیاب (اسم)
cost accountant, appraiser, assessor, rater, valuator

انگلیسی به انگلیسی

• one who appraises, estimator of value or worth

پیشنهاد کاربران

بپرس