value judgement

جمله های نمونه

1. Economists rarely subscribe to the value judgement of whole-scale paternalism.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان به ندرت از قضاوت ارزشی پدرگرایی در مقیاس کل پیروی می کنند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان به ندرت قضاوت ارزش of کل مقیاس را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How do schools transmit value judgements about children who succeed and those who do not?
[ترجمه گوگل]چگونه مدارس قضاوت های ارزشی را در مورد کودکانی که موفق می شوند و کسانی که موفق نمی شوند منتقل می کنند؟
[ترجمه ترگمان]مدارس درباره کودکانی که موفق می شوند و کسانی که موفق نمی شوند قضاوت ارزشی می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Zong Pu holds her own value judgement to figures " different choices at the crossroad . "
[ترجمه گوگل]زونگ پو قضاوت ارزشی خود را برای ارقام "انتخاب های مختلف در چهارراه" دارد
[ترجمه ترگمان]\"Zong پو\"، قضاوت ارزشی خود را در مورد \"انتخاب های متفاوت در برابر crossroad\" برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Different measuring methods have different value judgement.
[ترجمه گوگل]روش های مختلف اندازه گیری قضاوت ارزش متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]روش های اندازه گیری مختلف قضاوت ارزش متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That isn't a value judgement, it's a fact.
[ترجمه گوگل]این یک قضاوت ارزشی نیست، یک واقعیت است
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Westerners should not superimpose its value judgement on China.
[ترجمه گوگل]غربی ها نباید قضاوت ارزشی خود را بر چین تحمیل کنند
[ترجمه ترگمان]غربی ها نباید قضاوت گران قیمتی خود را بر چین تحمیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In law where should congeal the basic moral value judgement and the law should also manifest the certain human ethics spirit.
[ترجمه گوگل]در حقوق، قضاوت ارزشی اخلاقی اساسی باید در کجا نهفته باشد و قانون نیز باید روحیه خاص اخلاق انسانی را متجلی کند
[ترجمه ترگمان]در قانون که بسته به قضاوت ارزش اخلاقی اساسی بسته شود، قانون باید روح اخلاق انسانی خاص را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This distributive judgement is a value judgement - a matter of ethics, not facts.
[ترجمه گوگل]این قضاوت توزیعی یک قضاوت ارزشی است - موضوعی اخلاقی، نه واقعیات
[ترجمه ترگمان]این قضاوت توزیعی یک قضاوت ارزش است - یک مساله اخلاقی، نه حقایق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For law cognition or value judgement, history is endued with meanings by way of narration.
[ترجمه گوگل]برای شناخت قانون یا قضاوت ارزشی، تاریخ از طریق روایت به معانی ختم می شود
[ترجمه ترگمان]تاریخ، به معنای شناخت یا قضاوت ارزشی، از طریق روایت، دارای مفاهیم و مفاهیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Teachers evaluation is a value judgement that on the quality of teachers the performance the work.
[ترجمه گوگل]ارزشیابی معلمان یک قضاوت ارزشی است که بر کیفیت عملکرد معلمان کار می کند
[ترجمه ترگمان]ارزیابی معلمان، قضاوت ارزشی است که بر کیفیت معلمان در عملکرد اثر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are normative because the assessment will depend inpart on the value judgements adopted by the assessor.
[ترجمه گوگل]آنها هنجاری هستند زیرا ارزیابی تا حدی به قضاوت های ارزشی اتخاذ شده توسط ارزیاب بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]آن ها هنجاری هستند زیرا ارزیابی به قضاوت ارزش اتخاذ شده توسط ارزیاب بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Summary 1 Welfare economics deals with normative issues or value judgements.
[ترجمه گوگل]خلاصه 1 اقتصاد رفاه به مسائل هنجاری یا قضاوت های ارزشی می پردازد
[ترجمه ترگمان]خلاصه ۱ اقتصاد رفاهی با مسایل هنجاری یا قضاوت ارزشی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, most still fail to state explicitly their political value judgements and are unaware of their ideology.
[ترجمه گوگل]با این حال، اکثر آنها هنوز به صراحت قضاوت های ارزشی سیاسی خود را بیان نمی کنند و از ایدئولوژی خود بی اطلاع هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از آن ها هنوز به صراحت در قضاوت درباره ارزش سیاسی خود ناتوان هستند و از ایدئولوژی خود آگاهی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was a time when the response "that's a value judgement" would have demolished any argument in the educational field.
[ترجمه گوگل]زمانی بود که پاسخ "این یک قضاوت ارزشی است" هر بحثی را در زمینه آموزشی از بین می برد
[ترجمه ترگمان]زمانی بود که پاسخ \"آن یک قضاوت ارزشی\"، هر بحثی را در زمینه آموزشی از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Few actual conservation policies contain all these elements and it is difficult to attribute them in every case to implicit value judgements.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از سیاست های حفاظتی واقعی حاوی همه این عناصر هستند و دشوار است که آنها را در هر موردی به قضاوت های ارزشی ضمنی نسبت دهیم
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از سیاست های حفاظت واقعی شامل تمام این عناصر هستند و تعیین آن ها در هر مورد به قضاوت ارزش ضمنی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a value judgement is an opinion about something that is based on a particular person's principles and beliefs and not on facts which can be checked or proved; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

an assessment of something as good or bad in terms of one's standards or priorities.
ارزیابی / قضاوت/ تصمیمگیری/ برآورد در مورد بد و خوب بودن چیزی از دیدگاه و بر اساس معیار ها و اولویت های هر شخص
...
[مشاهده متن کامل]

ارزیابی/ برآورد /تصمیم گیری بر مبانی معیار ها و اولویت های فردی/شخصی
A computer can't make a value judgment. I hasn't intuition. It can't think.
Star Trek TOS

ارزیابی شخصی
ارزش داوری
قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی
ارزشگذاری شخصی
قضاوت
داوری

بپرس