vamp

/ˈvæmp//væmp/

معنی: رویه، وصله، تمهید کردن، گام زدن بر روی، ساز تنهازدن، بالبداهه گفتن و یا ساختن، وسوسه و از راه بدر کردن، تعمیر کردن، قدم زدن، سرهم بندی کردن، وصله کردن
معانی دیگر: بخش میانی رویه ی کفش، زیر پنجه ی کفش، (هر چیز) وصله پینه شده، سرهم بندی شده، (کفش) زیر پنجه گذاشتن، از خود درآوردن، اختراع کردن، گمراه کردن، از راه به در کردن، زیر پای کسی نشستن، جوراب کوتاه، ساز تنهازدن همراه بااواز یا رقص

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in a shoe, the upper portion covering the instep and often the toes.

(2) تعریف: something pieced together; patchwork.

(3) تعریف: a succession of simple chords, often improvised to connect two different musical passages.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vamps, vamping, vamped
(1) تعریف: to furnish with a vamp or repair the vamp of (a shoe).

(2) تعریف: to patch up; refurbish (often fol. by up).

(3) تعریف: in music, to invent or improvise.

- The pianist vamped an accompaniment.
[ترجمه گوگل] نوازنده پیانو یک همراهی را به صدا درآورد
[ترجمه ترگمان] نوازنده پیانو همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to improvise a melody, connecting passage, or accompaniment.
اسم ( noun )
• : تعریف: a woman who is considered to be one that seduces men, esp. in order to exploit them.
مشابه: siren
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: vamps, vamping, vamped
• : تعریف: to seduce (men), esp. in order to exploit (them).

جمله های نمونه

1. That vamp picks up new guys every weekend.
[ترجمه گوگل]این خون آشام هر آخر هفته افراد جدیدی را انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]اون خون آشامی که هر هفته یه آدم جدید رو انتخاب می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The vacillating vamp, as I so aptly said: do I phone her?
[ترجمه گوگل]خون آشام متزلزل، همانطور که به درستی گفتم: آیا با او تماس بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]همان طور که من به درستی گفته بودم، رد خون vacillating، همان طور که من گفته بودم، به او تلفن می زنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He looks like a fashion model, a clubland vamp or the boy next door.
[ترجمه گوگل]او شبیه یک مدل لباس، یک خون آشام باشگاهی یا پسر همسایه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد مدل مد باشه، یه خون آشام clubland یا یه بچه در همسایگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The vamp had the gall to probe her.
[ترجمه گوگل]خون آشام این قدر را داشت که او را بررسی کند
[ترجمه ترگمان] اون خون آشام دورگه داشت ازش تحقیق می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The vamp picks up new guys every night.
[ترجمه گوگل]خون آشام هر شب افراد جدیدی را انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان] اون خون آشام هر شب آدم جدیدی رو انتخاب می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sticking and stitching tongue emboss Sticking and stitching vamp.
[ترجمه گوگل]چسب زدن و دوخت زبان برجسته چسبیدن و دوخت vamp
[ترجمه ترگمان]داری ادای احترام می کنی و ادای vamp رو در میاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sticking and pressing boxtoe Tongue stitching with vamp.
[ترجمه گوگل]چسباندن و فشار دادن انگشت جعبه دوخت زبان با vamp
[ترجمه ترگمان]داری ادای Sticking رو درمیاری و روش کار می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Suitable for curved shaping of vamp leather of kinds of boots.
[ترجمه گوگل]مناسب برای شکل دادن به شکل منحنی چرم Vamp از انواع چکمه
[ترجمه ترگمان]مناسب برای شکل دهی منحنی چرم vamp از انواع پوتین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vamp uses leather of light qualitative synthesis.
[ترجمه گوگل]Vamp از چرم سنتز کیفی سبک استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]vamp از چرم از سنتز کیفی سبک استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Application: For stitching shoe border or vamp Refer the right photo.
[ترجمه گوگل]کاربرد: برای دوخت لبه کفش یا وامپ به عکس سمت راست مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]برنامه: برای چسباندن مرز کفش و یا vamp به عکس سمت راست مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Second-ranking knot before help, insole and vamp without first wipe glue, not only save artificially, but after molding heating never degum, ensure perfect shape.
[ترجمه گوگل]گره رتبه دوم قبل از کمک، کفی و بدون چسب اول پاک کردن، نه تنها صرفه جویی در مصنوعی، اما پس از قالب گیری حرارت هرگز degum، اطمینان از شکل کامل
[ترجمه ترگمان]گره رتبه دوم قبل از کمک، insole و vamp بدون اولین چسب پاک شده، نه تنها به طور مصنوعی صرفه جویی می کند، بلکه پس از ریخته گری never هرگز به طور مصنوعی صرفه جویی نمی شود، شکل کامل را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They'll call me a vamp, a public enemy obstructing progress.
[ترجمه گوگل]آنها مرا یک خون آشام صدا خواهند کرد، دشمن عمومی که مانع پیشرفت می شود
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا یک خون آشام صدا می کنند، یک دشمن عمومی جلوی پیشرفت را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Vamp is seamed rope made of hemp to sole.
[ترجمه گوگل]Vamp طناب درز دار است که از کنف تا کف آن ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]vamp یک طناب چروکیده است که از کنف به تنهایی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No matter be the liner of vamp, bootlace, upper or shoe, used the material of all sorts of quality of a material, decorative pattern, this also brought new visual influence undoubtedly.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که آستر از vamp، bootlace، رویه یا کفش، استفاده از مواد با انواع کیفیت مواد، الگوی تزئینی، این نیز تاثیر بصری جدیدی را بدون شک به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که آستر of، bootlace، فوقانی یا کفش، از جنس همه نوع کیفیت یک ماده، الگوی تزیینی استفاده کرد، و این امر تاثیر بصری جدیدی را بدون شک به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Stitching boxtoe and vamp sketch line smoothly Use correct mold.
[ترجمه گوگل]دوختن صاف و هموار خط پاشنه پا و خط کشش از قالب درست استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]Stitching boxtoe و خط طراحی vamp به راحتی از قالب درست استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

وصله (اسم)
inset, patch, vamp, imp, patching, splotch

تمهید کردن (فعل)
prepare, vamp

گام زدن بر روی (فعل)
vamp

ساز تنها زدن (فعل)
vamp

بالبداهه گفتن و یا ساختن (فعل)
vamp

وسوسه و از راه بدر کردن (فعل)
vamp

تعمیر کردن (فعل)
service, fix, repair, remodel, remedy, restore, patch, tinker, vamp, mend, refit, remake, renovate, refashion, rehash

قدم زدن (فعل)
gait, stride, vamp, step, stroll, pad

سرهم بندی کردن (فعل)
fudge, slubber, bollix, tinker, vamp, bumble, bungle, botch, foozle, jerry-build

وصله کردن (فعل)
clobber, patch, piece, vamp, clout

انگلیسی به انگلیسی

• part of boot or shoe which covers the instep; musical improvisation; reworking of an already existing piece (i.e. book or article); seductive woman who uses her sex appeal in a manipulative way (especially to exploit men) ; vampire
improvise in playing music; make a vamp for a shoe; use sex appeal to manipulate and exploit

پیشنهاد کاربران

این لغت همانطور که در ترجمه ها و معانی پیشنهادی کاربران عزیز هم معلوم است هم نقش اسم و هم نقش فعل را ایفا می کند. با استفاده از دیکشنری زیر و با در نظر گرفتن پیشنهاداتِ کاربران عزیز به تعاریف و مثال ها چه از دیکشنری و چه در خارج از آن می پردازیم.
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( n ) a seductive woman who exploits people by using her sexual charms.
زن اغوا کننده ای که با استفاده از جذابیت های جنسی خود مردها را استثمار می کند و یا از آنها سؤ استفاده می کند.
حال، با استفاده از تعریف فوق، معانی پیشنهادی عبارتند از: اغوا گر؛ فریبنده؛ وسوسه گر؛ طناز؛ دل فریب؛ دلربا
Example 1:👇
a vamp in a figure - hugging black dres.
یک زن دلربا در لباس مشکی بدن نما.
Example 2: 👇
The filmmakers never allow her to become a truly saucy vamp.
سازندگان فیلم هرگز اجازه نمی دهند که او تبدیل به یک زن عشوه گر شود.
2. ( v ) to exploit ( someone ) in the fashion of a vamp; ( of a woman ) to seduce ( a man ) .
بهره کشی یا سؤاستفاده از ( کسی ) از طریق دلربایی و لوندی و یا عشوه گری؛ اغوا کردن یک مرد توسط یک زن.
با توجه به تعریف دیکشنری، معانی پیشنهادی عبارتند از: گمراه کردن؛ از راه به در کردن؛ زیر پای کسی نشستن؛ اغفال کردن
Example 1: 👇
Mary had not vamped Edward like some wicked Jezebel.
مِری مانند یک زن بدکاره و شریر ( یا ایزابل سلیطه، زن بدجنسی که با اخاب پادشاه اسرائیل ازدواج کرد ) ، ادوارد را اغوا نکرد ( از راه بدر نکرد یا وسوسه نکرد ) .
Example 2: 👇
BARBARA: “the boy stood on the burning deck …”
HASTINGS: I beg your pardon.
BARBARA: “When's all but he had fled. ” Well, my pet?
HASTINGS: I simply cannot understand you.
BARBARA: Is there such a thing? Mayn’t I call you a pet? ( She slips her arm through his ) Come and be vamped. Really, you know, I think you're adorable.
HASTINGS: You're pulling my leg.
BARBARA: Not at all. I'm crazy about. You you're positively prewar.
* Black Coffee - a play by Agatha Christie
باربارا [قطعه هایی از شعر کاسابیانکا را می خواند تا هاستینگز را اغوا کند]: پسر روی عرشه در حال سوختن ایستاد. . .
هاستینگز: ببخشید؟ ( چی فرمودید؟ )
باربارا [بیت دیگری از شعر را می خواند]: وقتی همه به جز او فرار کرده بودند. خب، حیوان خانگی من؟ ( اگه در مورد حیوان خانگی من بپرسید که چه کرد )
هاستینگز: من به راحتی نمی تونم شما را درک کنم.
باربارا: آیا چنین چیزی وجود داره؟ آیا نمی تونم شما را حیوان خانگی صدا کنم؟ ( او بازویش را از میان بازوان هاستینگز می گذراند ) اجازه بده تو رو اغوا کنم. میدونی، به نظر من تو واقعاً دوست داشتنی هستی.
هاستینگز: دستم انداختی؟
باربارا: نه اصلا. من دیوانه تو هستم. کاملا بچه مثبتِ شسته و رفته و دست نخورده ای هستی.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #قهوه ی تلخ، # اثر آگاتا کریستی

vamp
عشوه گر، لَوَند
( در سینما: ) تیپ زن عشوه گر
زن فاسد، خود فروش
وسوسه کردن توسط زن
منظورم همون اخفال خودمون
ی مثال که همیشه توذهنت بمون
stripper vamped me and i couldn't controll my self and first spank her then fu#c#kher

بپرس