vasodilator


(زیست شناسی) رگ گشادکن، رگ گشا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a nerve or drug that causes dilation of the blood vessels.
صفت ( adjective )
• : تعریف: causing dilation of the blood vessels.

جمله های نمونه

1. Your willy shrinks because speed is a vasodilator and opens up your blood vessels.
[ترجمه گوگل]ویلی شما کوچک می شود زیرا سرعت گشادکننده عروق است و رگ های خونی شما را باز می کند
[ترجمه ترگمان]و یلی و یلی شما shrinks چون سرعت یک vasodilator است و رگ های خونی شما را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The kallikrein system, which produces the potent vasodilator bradykinin, is beginning to be studied.
[ترجمه گوگل]سیستم کالیکرئین، که برادی کینین گشادکننده عروق قوی را تولید می کند، شروع به مطالعه کرده است
[ترجمه ترگمان]سیستم کالیکریین، که the قوی vasodilator را تولید می کند، شروع به مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Buflomedil Hydrochloride is used as vasodilator to cure brain and peripheral vascular disease. This article briefly introduces and evaluates several ways to synthesis of Buflomedil Hydrochloride.
[ترجمه گوگل]بوفلومدیل هیدروکلراید به عنوان گشادکننده عروق برای درمان بیماری های مغزی و عروق محیطی استفاده می شود این مقاله به طور خلاصه چندین روش سنتز بوفلومدیل هیدروکلراید را معرفی و ارزیابی می کند
[ترجمه ترگمان]Buflomedil hydrochloride به عنوان vasodilator برای درمان بیماری های عروقی مغز و عروقی استفاده می شود این مقاله به طور خلاصه به معرفی و ارزیابی چندین روش برای سنتز of hydrochloride می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When endothelium - dependent vasodilator ( 5 - HT ) was used ,(sentence dictionary) CF in SDMC - 2 group was highly increased and CVR decreased.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از گشادکننده عروق وابسته به اندوتلیوم (5-HT) استفاده شد، CF در گروه SDMC - 2 به شدت افزایش و CVR کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]وقتی vasodilator وابسته اندوتلیوم (۵ - HT)مورد استفاده قرار گرفت، CF در گروه SDMC - ۲ به شدت افزایش یافت و CVR کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To explore the antioxidation and vasodilator effect of Ziyingmingmu Pill ( ZYMMP ).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر آنتی اکسیدانی و گشادکننده عروق قرص Ziyingmingmu (ZYMMP)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر antioxidation و vasodilator of Pill (ZYMMP)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusions— In HCM the vasodilator response is reduced, particularly in the endocardium, and in proportion to the magnitude of hypertrophy .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: در HCM پاسخ گشادکننده عروق، به‌ویژه در اندوکارد، و متناسب با میزان هیپرتروفی کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - در HCM پاسخ vasodilator کاهش می یابد، به خصوص در the، و نسبت به اندازه of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bradykinin is a very powerful endothelium- dependent vasodilator and this is very important for clinicians.
[ترجمه گوگل]برادی کینین یک وازودیلاتور بسیار قوی وابسته به اندوتلیوم است و این برای پزشکان بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]bradykinin یک vasodilator ذهنی بسیار قدرتمند است و این برای متخصصین بالینی بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Used in consumption and high blood pressure as a vasodilator.
[ترجمه گوگل]در مصرف و فشار خون بالا به عنوان گشاد کننده عروق استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در مصرف و فشار خون بالا به عنوان یک vasodilator استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Overall, our data suggested that CGRP is a potent cardioaccelerator and cardiotonic agent, and is a very potent vasodilator in blood vessel.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، داده های ما نشان می دهد که CGRP یک عامل تسریع کننده قلب و قلب قوی است و یک گشاد کننده عروق بسیار قوی در عروق خونی است
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، داده های ما نشان داد که CGRP یک عامل cardioaccelerator و cardiotonic قوی است و یک vasodilator قوی در رگ خونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A bitter, colorless alkaloid, C7H8N4O derived from the cacao bean, found in chocolate products and used in medicine as a diuretic, vasodilator, and myocardial stimulant.
[ترجمه گوگل]یک آلکالوئید تلخ و بی رنگ به نام C7H8N4O که از دانه کاکائو به دست می آید، در محصولات شکلات یافت می شود و در پزشکی به عنوان ادرارآور، گشادکننده عروق و محرک میوکارد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]A وهم آوری تلخ و بی رنگ که از کاکایو گرفته می شود در محصولات شکلات یافت می شود و در پزشکی به عنوان یک محرک diuretic، vasodilator و محرک قلب به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the other hand, it may represent a direct vasodilator action unrelated to cholinergic blockade.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، ممکن است نشان دهنده یک عمل گشادکننده عروق مستقیم باشد که به محاصره کولینرژیک مربوط نمی شود
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، ممکن است یک عمل vasodilator مستقیم مربوط به محاصره cholinergic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was no association between increased fruit and vegetable consumption and vasodilator responses to sodium nitroprusside, an endothelium-independent vasodilator.
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباطی بین افزایش مصرف میوه و سبزیجات و پاسخ گشادکننده عروق به سدیم نیتروپروساید، یک گشادکننده عروق مستقل از اندوتلیوم وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]بین افزایش مصرف میوه و سبزیجات و واکنش های vasodilator به سدیم nitroprusside، یک vasodilator در اندوتلیوم (vasodilator)هیچ ارتباطی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something which causes the dilation of blood vessels

پیشنهاد کاربران

گشاد کننده عروق
vasodilator ( علوم دارویی )
واژه مصوب: رگ گشا
تعریف: ویژگی دارویی که موجب گشاد شدن رگ ها می شود

بپرس