vasopressor


(دارو) رگ فشار، منقبض کننده عروق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing a rise in blood pressure by constricting the blood vessels.
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance that causes a rise in blood pressure.

جمله های نمونه

1. Endothelin- the most potent vasoconstrictor and vasopressor never seen before, is a peptide of 2amino acids produced by cardiac myocytes and vascular endothelial cells.
[ترجمه گوگل]اندوتلین - قوی ترین منقبض کننده عروق و فشار دهنده عروقی که قبلاً دیده نشده است، یک پپتید از 2 اسید آمینه است که توسط میوسیت های قلبی و سلول های اندوتلیال عروقی تولید می شود
[ترجمه ترگمان]endothelin - the potent و vasopressor هرگز قبلا ندیده بودند، یک پپتید آمینو اسید تولید شده توسط سلول های اندوتلیال قلبی و عروقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All vasopressor infusions were titrated and tapered according to protocols to maintain a target blood pressure.
[ترجمه گوگل]تمام انفوزیون های وازوپرسور طبق پروتکل ها تیتر و باریک شدند تا فشار خون مورد نظر حفظ شود
[ترجمه ترگمان]به خاطر پروتکل هایی برای حفظ فشار خون مورد نظر، همه infusions vasopressor titrated و tapered شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A vasopressor drug may be required.
[ترجمه گوگل]ممکن است به داروی وازوپرسور نیاز باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک داروی vasopressor مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The poor response to vasopressor might be due to excessive oxidative stress and vascular calcification.
[ترجمه گوگل]پاسخ ضعیف به وازوپرسور ممکن است به دلیل استرس اکسیداتیو بیش از حد و کلسیفیکاسیون عروقی باشد
[ترجمه ترگمان]پاسخ ضعیف به vasopressor ممکن است ناشی از استرس اکسیداتیو مفرط و اختلالات عروقی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The patient is treated with volume resuscitation, vasopressor support, mechanical ventilation, broad-spectrum antibiotics, and intravenous insulin infusion.
[ترجمه گوگل]بیمار با احیای حجمی، پشتیبانی از وازوپرسور، تهویه مکانیکی، آنتی بیوتیک های طیف وسیع و انفوزیون انسولین داخل وریدی درمان می شود
[ترجمه ترگمان]بیمار با احیا حجم، پشتیبانی vasopressor، تهویه مکانیکی، آنتی بیوتیک های زیر طیف و تزریق تزریق انسولین تحت درمان قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In spite of the immediate vasopressor response and the maintenance of the elevated blood pressure for a certain period of time, the end result was always severe injury to the recipient.
[ترجمه گوگل]علیرغم پاسخ فوری وازوپرسور و حفظ فشار خون بالا برای مدت معین، نتیجه نهایی همیشه آسیب شدید به گیرنده بود
[ترجمه ترگمان]با وجود واکنش سریع vasopressor و حفظ فشار خون بالا برای مدت مشخصی از زمان، نتیجه نهایی همیشه آسیب شدید به گیرنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Epinephrine is one of the most potent vasopressor drugs known.
[ترجمه گوگل]اپی نفرین یکی از قوی ترین داروهای فشار دهنده عروق شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]اپی نفرین یکی از قوی ترین مواد مخدر vasopressor است که شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He required a vasopressor drug.
[ترجمه گوگل]او به داروی وازوپرسور نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]او به یک داروی vasopressor نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Physiological doses of corticosteroids should be administrated in patients with septic shock who, despite adequate fluid replacement, require vasopressor therapy to maintain adequate blood pressure.
[ترجمه گوگل]دوزهای فیزیولوژیکی کورتیکواستروئیدها باید در بیماران مبتلا به شوک سپتیک که با وجود جایگزینی کافی مایعات، برای حفظ فشار خون کافی نیاز به درمان وازوپرسور دارند، تجویز شود
[ترجمه ترگمان]دوزهای فیزیولوژیکی of باید در بیماران با شوک septic که علی رغم جایگزینی مایعات مناسب، نیاز به درمان vasopressor دارند تا فشار خون کافی را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both dopamine and norepinephrine are recommended as first - line vasopressor agents in the treatment of shock.
[ترجمه گوگل]دوپامین و نوراپی نفرین هر دو به عنوان عوامل فشار دهنده عروقی خط اول در درمان شوک توصیه می شوند
[ترجمه ترگمان]هم دوپامین و هم نور اپی نفرین به عنوان عامل های vasopressor اول در درمان شوک توصیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vasopressin is relatively deficient during septic shock. In the circumstances, exogenous vasopressin can induce obvious vasopressor effects.
[ترجمه گوگل]وازوپرسین در طول شوک سپتیک نسبتاً کمبود دارد در این شرایط، وازوپرسین اگزوژن می تواند اثرات وازوپرسور آشکاری را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]vasopressin در شوک septic نسبتا کم است در این شرایط، vasopressin بیرونی می توانند اثرات vasopressor آشکاری را القا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Would decrease mortality among patients with septic shock who were being treated with conventional vasopressor . . .
[ترجمه گوگل]باعث کاهش مرگ و میر در بیماران مبتلا به شوک سپتیک که تحت درمان با وازوپرسور معمولی بودند، می شود
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر در میان بیماران مبتلا به شوک septic که با vasopressor سنتی درمان می شدند را کاهش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chemical substance which raises blood pressure by constricting arteries and capillaries

پیشنهاد کاربران

بپرس