vasospasm


(انقباض ناگهانی رگ) رگ ترنج، ترنجیدن رگ ها، انقباض عروق، اسپاسم عروق

جمله های نمونه

1. Methods: Sixteen cases with symptomatic vasospasm after SAH were treated with isovolemic hemodilution and dobutamine and CDPC.
[ترجمه گوگل]روش کار: 16 مورد با وازواسپاسم علامت دار پس از SAH با همودیلوشن ایزوولمیک و دوبوتامین و CDPC تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: شانزده مورد با علائم symptomatic بعد از SAH با isovolemic hemodilution و dobutamine و CDPC درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Preeclampsia-eclampsia is caused by generalized vasospasm, activation of the coagulation system, and changes in autoregulatory systems related to blood pressure control.
[ترجمه گوگل]پره اکلامپسی-اکلامپسی در اثر اسپاسم عمومی، فعال شدن سیستم انعقادی و تغییرات در سیستم های خودتنظیمی مربوط به کنترل فشار خون ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]preeclampsia - eclampsia ناشی از vasospasm تعمیم یافته، فعال سازی سیستم انعقاد خون و تغییرات در سیستم های autoregulatory مربوط به کنترل فشار خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. INTERVENTION: Vasospasm was confirmed by angiography and transcranial Doppler sonography, and symptoms responded to hypervolemia, hypertension, and hemodilution therapy.
[ترجمه گوگل]مداخله: وازواسپاسم با آنژیوگرافی و سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال تایید شد و علائم به هیپرولمی، فشار خون بالا و درمان همودیلوشن پاسخ دادند
[ترجمه ترگمان]INTERVENTION توسط آنژیوگرافی و transcranial Doppler تایید شد و علایم به hypervolemia، فشار خون بالا و درمان hemodilution واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Five of the six patients had angiographically confirmed vasospasm, and one of them later developed a cerebral infarction.
[ترجمه گوگل]5 نفر از 6 بیمار از طریق آنژیوگرافی وازواسپاسم را تایید کردند و یکی از آنها بعداً دچار انفارکتوس مغزی شد
[ترجمه ترگمان]پنج نفر از شش بیمار vasospasm vasospasm را تایید کردند و یکی از آن ها بعدا یک infarction مغزی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those may be caused by vasospasm and angiostenosis.
[ترجمه گوگل]ممکن است ناشی از وازواسپاسم و آنژیواستنوز باشد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است توسط vasospasm و angiostenosis ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion The continuous intraarterial infusion papaverine has preventive effects in delayed cerebral vasospasm.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری انفوزیون مداوم داخل شریانی پاپاورین دارای اثرات پیشگیرانه در وازواسپاسم تاخیری مغزی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تزریق مداوم تزریق مداوم اثرات بازدارنده در vasospasm مغزی به تاخیر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To analyze the effect of cinepazide meleate in treatment of cerebral vasospasm(CVS) using TCD.
[ترجمه گوگل]هدف برای تجزیه و تحلیل اثر سیپازید ملات در درمان وازواسپاسم مغزی (CVS) با استفاده از TCD
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل اثر of meleate در درمان of مغزی با استفاده از TCD
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To study the preventive effect of azathioprine on chronic cerebral vasospasm ( CVS ) .
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثر پیشگیرانه آزاتیوپرین بر وازواسپاسم مزمن مغزی (CVS)
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثر پیشگیرانه of بر vasospasm مغزی مزمن (CVS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. CLINICAL PRESENTATION: We present a patient who developed a partial expressive aphasia 9 days after developing meningitis, consistent with cerebral vasospasm, after lumbosacral spinal surgery.
[ترجمه گوگل]ارائه بالینی: ما یک بیمار را معرفی می کنیم که 9 روز پس از ابتلا به مننژیت، آفازی بیانی جزئی، مطابق با وازواسپاسم مغزی، پس از عمل جراحی ستون فقرات لومبوساکرال ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]CLINICAL PRESENTATION: ما یک بیمار را در ۹ روز پس از توسعه مننژیت، سازگار با vasospasm مغزی پس از جراحی spinal ایجاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The medicine combination can regulated the contraction and the relaxation of cerebral vasospasm in bidirectional way and has significant curative effect on the angioneurotic headache.
[ترجمه گوگل]ترکیب دارو می تواند انقباض و آرام شدن وازواسپاسم مغزی را به صورت دو طرفه تنظیم کند و اثر درمانی قابل توجهی بر سردرد آنژیونورتیک دارد
[ترجمه ترگمان]ترکیب دارو می تواند انقباض و آرامش of مغزی را به روش دو سویه تنظیم کند و تاثیر درمانی قابل توجهی بر سردرد angioneurotic داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To observe the curative effect of narceine and 3H therapy for the patients with cerebral vasospasm after ruptured intracranial aneurysm.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثر درمانی نارسئین و 3H درمانی برای بیماران مبتلا به وازواسپاسم مغزی پس از پارگی آنوریسم داخل جمجمه ای
[ترجمه ترگمان]هدف از درمان اثرات درمانی of و ۳ H درمان برای بیماران مبتلا به vasospasm مغزی پس از پارگی آنوریسم آئورت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Calcium antagonists canlunwen 114 prevent vascular smooth muscle contraction caused by the vasospasm.
[ترجمه گوگل]آنتاگونیست های کلسیم canlunwen 114 از انقباض عضلات صاف عروقی ناشی از اسپاسم عروقی جلوگیری می کنند
[ترجمه ترگمان]آنتاگونیست های کلسیم antagonists ۱۱۴، از انقباض ماهیچه صاف عروقی که توسط the ایجاد می شود، جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To evaluate the effect of intrathecal infusion of papaverine for the prevention of vasospasm following subarachnoid hemorrhage ( SAH) .
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر انفوزیون داخل نخاعی پاپاورین برای پیشگیری از اسپاسم عروق بدنبال خونریزی زیر عنکبوتیه (SAH)
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر تزریق داروی papaverine به منظور جلوگیری از خونریزی مغزی پس از خونریزی subarachnoid (SAH)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusions Acupuncting NeiRuan point can regulate pathological ET and NO at early myocardial infarction, and improve diastolic contract function of ischemic micrangium, relieve coronary vasospasm.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری طب سوزنی نقطه نیروان می تواند ET و NO پاتولوژیک را در اوایل انفارکتوس میوکارد تنظیم کند و عملکرد انقباض دیاستولیک میکرانگیوم ایسکمیک را بهبود بخشد و اسپاسم عروق کرونر را تسکین دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نقطه NeiRuan می تواند به ET pathological و NO در myocardial myocardial اولیه را تنظیم کند و تابع قرارداد انقباضی را بهبود بخشد، vasospasm coronary را تسکین دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] اسپاسم ( انقباض ناگهانی ) عروق
vasospasm ( علوم پایة پزشکی )
واژه مصوب: رگ تنجش
تعریف: تنجش دیوارة ماهیچه ای رگ های خونی

بپرس