venerate

/ˈvenəˌret//ˈvenəreɪt/

معنی: تکریم کردن
معانی دیگر: حرمت گذاشتن، تمجید کردن، تمجید و تکریم کردن، ستایش کردن، ستودن، محترم شمردن، ستایش و احترام کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: venerates, venerating, venerated
مشتقات: venerator (n.)
• : تعریف: to treat or regard with great respect, honor, or reverence.
مترادف: admire, hallow, revere, reverence
مشابه: adore, bless, consecrate, esteem, exalt, fear, honor, idolize, respect, worship

- She taught her children to venerate their grandfather, who had been an inventor as well as a distinguished scientist.
[ترجمه گوگل] او به فرزندانش یاد داد که پدربزرگشان را که مخترع و همچنین دانشمند برجسته ای بود، احترام کنند
[ترجمه ترگمان] او به فرزندان خود آموخت که پدربزرگ آن ها را ستایش کند، که مخترع و دانشمند برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. we venerate our ancestors who founded this city
ما به نیاکان خود که این شهر را بنیان نهادند حرمت می گذاریم.

2. Robert Burns is Scotland's most venerated poet.
[ترجمه گوگل]رابرت برنز ارجمندترین شاعر اسکاتلند است
[ترجمه ترگمان]رابرت برنز مشهورترین شاعر اسکاتلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These children are venerated as holy beings.
[ترجمه گوگل]این کودکان به عنوان موجودات مقدس مورد احترام قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]این کودکان به عنوان موجودات مقدس محترم شمرده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The monk was subsequently venerated as a saint.
[ترجمه گوگل]پس از آن راهب به عنوان یک قدیس مورد احترام قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]راهب بعدا به عنوان قدیس مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My father venerated General Eisenhower.
[ترجمه گوگل]پدرم به ژنرال آیزنهاور احترام می گذاشت
[ترجمه ترگمان]پدرم، ژنرال آیزنهاور را مورد تجلیل قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In most countries old people are venerated.
[ترجمه گوگل]در اکثر کشورها افراد مسن مورد احترام قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]در بیشتر کشورها مردم محترم شمرده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jerusalem is Christianity's most venerated place.
[ترجمه گوگل]اورشلیم مورد احترام ترین مکان مسیحیت است
[ترجمه ترگمان]اورشلیم مهم ترین مکان مسیحیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The affair was venerated by later revolutionaries as the opening round in their battle against the autocracy.
[ترجمه گوگل]این ماجرا توسط انقلابیون بعدی به عنوان دور آغازین نبرد آنها علیه استبداد مورد احترام قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این عمل توسط انقلابیون بعدها به عنوان آغاز گرد آوری در نبرد علیه استبداد مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My sister and I continue to be venerated by our people, who built shrines and declared national holidays in our honor.
[ترجمه گوگل]من و خواهرم همچنان مورد احترام مردمی هستیم که به افتخار ما زیارتگاهی ساختند و اعیاد ملی اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]خواهرم و من همچنان مورد احترام مردم خود هستیم، که مقبره ها را ساخته و تعطیلات ملی را به افتخار ما اعلام کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To crush fanaticism to venerate the infinite, such is the law.
[ترجمه گوگل]درهم شکستن تعصب برای احترام به نامتناهی، چنین قانونی است
[ترجمه ترگمان]تعصب در ستایش لایتناهی، این قانون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some venerate Kord, god of strength, or Pelor, god of the sun.
[ترجمه گوگل]برخی به کورد، خدای قدرت، یا پلور، خدای خورشید احترام می گذارند
[ترجمه ترگمان]بعضی از Kord، خداوند توانا، یا خدا، خدای خورشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I venerate the memory of my grandfather(Horace Walpole.
[ترجمه گوگل]من یاد پدربزرگم (هوراس والپول) را گرامی می دارم
[ترجمه ترگمان]من خاطره پدربزرگم را ستایش می کنم (هوریس والپول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And love, young men, and venerate the ideal.
[ترجمه گوگل]و مردان جوان را دوست بدارید و ایده آل را گرامی بدارید
[ترجمه ترگمان]، و عشق، مردان جوان و تجلیل از ایده آل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were taught to venerate the glorious example of our heroes and martyrs.
[ترجمه گوگل]به ما یاد دادند که الگوی باشکوه قهرمانان و شهدایمان را گرامی بداریم
[ترجمه ترگمان]ما تعلیم دادیم که نمونه باشکوه قهرمانان و شهدای ما را ستایش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکریم کردن (فعل)
glorify, dignify, venerate

انگلیسی به انگلیسی

• esteem, respect, revere
if you venerate someone or something, you value them or feel great respect for them; a formal word.

پیشنهاد کاربران

هم معنی با cherish
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : venerate
✅️ اسم ( noun ) : veneration
✅️ صفت ( adjective ) : venerable
✅️ قید ( adverb ) : _
( به نیکی ) یاد کردن
یاد کسی را گرامی داشتن

بپرس