venture forth

پیشنهاد کاربران

بار سفر به جایی بستن
به جایی عزیمت کردن
عازم جایی شدن
پیش رفتن با احتیاط ( مثلا کسی که خجالت می کشه و با احتیاط داره میره خونه فامیل )
To move forward, especially in a courageous but cautious or wary manner
در مکانی راحت بودن مانند مبل

بپرس