venturous

/ˈvent͡ʃərəs//ˈvent͡ʃərəs/

معنی: جسور، گستاخ، متهور، بی باک، خطر ناک، پر مخاطره
معانی دیگر: رجوع شود به: venturesome، گستا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: venturously (adv.), venturousness (n.)
• : تعریف: venturesome.

جمله های نمونه

1. At that time Venturous was undergoing engine repairs and some of the crew were on rest days when the call came.
[ترجمه گوگل]در آن زمان Venturous تحت تعمیرات موتور بود و برخی از خدمه در روزهای استراحت بودند که تماس برقرار شد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان venturous مشغول تعمیر موتور بود و چند تن از خدمه در حال استراحت بودند که تماس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The name Venturous was a break from the long line of traditional names for Cutters as it had never previously been used.
[ترجمه گوگل]نام مخاطره آمیز جدایی از خط طولانی نام های سنتی کاترها بود، زیرا قبلاً هرگز استفاده نشده بود
[ترجمه ترگمان]نام venturous از خط بلند نام های سنتی for بود که قبلا استفاده نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was, and Venturous was laid up at Buckie for nearly ten months while new Cummins engines were fitted.
[ترجمه گوگل]این بود، و Venturous برای نزدیک به ده ماه در Buckie نگهداری شد، در حالی که موتورهای جدید کامینز نصب شد
[ترجمه ترگمان]در حدود ده ماه بود که engines جدید به کار افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I stayed with Venturous throughout the seventies with the occasional trip on Valiant and a very short period on Vigilant.
[ترجمه گوگل]من در طول دهه هفتاد با Venturous ماندم، با سفر گاه به گاه در Valiant و یک دوره بسیار کوتاه در Vigilant
[ترجمه ترگمان]من در اواخر دهه هفتاد و چند بار با venturous در Valiant و یک دوره کوتاه در Vigilant اقامت داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To my pleasant surprise Venturous was chosen to represent our Department.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب من ونچروس به عنوان نماینده بخش ما انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب من، venturous انتخاب شد که نماینده ما را به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Previously Venturous had been a noteworthy arrival to be written up in the local press.
[ترجمه گوگل]پیش از این ماجراجویی، ورود قابل توجهی بود که در مطبوعات محلی نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]قبلا venturous یک ورود قابل توجه بود که باید در مطبوعات محلی نوشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Venturous innovation, stylish design and best quality is our constant target.
[ترجمه گوگل]نوآوری جسورانه، طراحی شیک و بهترین کیفیت هدف ثابت ما است
[ترجمه ترگمان]نوآوری معکوس، طراحی شیک و بهترین کیفیت هدف ثابت ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper discusses the role of venturous spirit in technique innovation, points out the reason for our students' lack of venturous spirit and proposes methods for training venturous spirit.
[ترجمه گوگل]این مقاله نقش روحیه جسورانه را در نوآوری تکنیک مورد بحث قرار می دهد، به دلیل عدم روحیه جسورانه دانشجویان ما اشاره می کند و روش هایی را برای آموزش روحیه جسورانه پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد نقش روح venturous در نوآوری تکنیک بحث می کند، به دلیل کمبود روحیه students اشاره می کند و روش هایی را برای آموزش روح venturous پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. TITANIA I have a venturous fairy that shall seek The squirrel's hoard, and fetch thee new nuts.
[ترجمه گوگل]تیتانیا من یک پری جسور دارم که به دنبال گنجینه سنجاب خواهد بود و برایت آجیل جدید بیاورد
[ترجمه ترگمان]من یک فرشته venturous دارم که در جستجوی گنج سنجاب است و تو را دیوانه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But I had no need to be venturous ; for I had no want of food, and of that which was very good too; especially these three sorts, viz.
[ترجمه گوگل]اما من نیازی به جسور بودن نداشتم زیرا من از غذایی که بسیار خوب بود، بی نیاز بودم به خصوص این سه نوع، یعنی
[ترجمه ترگمان]اما من احتیاجی به غذا خوردن نداشتم چون به غذا احتیاج نداشتم و از آن جمله که خیلی هم خوب بود، یعنی به خصوص این سه نوع، یعنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suddenly the yacht changed course for Margate and at this point Venturous lost radio contact with the shore unit.
[ترجمه گوگل]ناگهان قایق بادبانی مسیر خود را به سمت مارگیت تغییر داد و در این مرحله Venturous ارتباط رادیویی خود را با واحد ساحلی از دست داد
[ترجمه ترگمان]ناگهان قایق برای Margate تغییر کرد و در این نقطه venturous ارتباط رادیویی با واحد ساحل را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now we were hard put to find a grubby corner of the upper dock in which to berth Venturous.
[ترجمه گوگل]اکنون به سختی می‌توانستیم گوشه‌ای کثیف از اسکله بالایی را پیدا کنیم تا ونچروس را در آن اسکله کنیم
[ترجمه ترگمان]حالا برای پیدا کردن یک گوشه کثیف از قسمت بالای لنگرگاه به سختی می توانستیم یک گوشه کثیف و کثیف را پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A man and a woman watched as we came alongside with myself leaning over the side of the open bridge of Venturous.
[ترجمه گوگل]یک مرد و یک زن تماشا می کردند که ما در کنار من که از کنار پل باز Venturous خم شده بودم، آمدیم
[ترجمه ترگمان]یک مرد و یک زن، همان طور که من در کنار خود به کنار پل باز of تکیه داده بودیم، زن و مردی به آن ها نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. South Korea is in deep fear that, with the sudden US forces withdrawal from its border with the North Korea, North Korea might take venturous action, causing disaster to South Korea.
[ترجمه گوگل]کره جنوبی در ترس عمیقی است که با عقب نشینی ناگهانی نیروهای آمریکایی از مرز خود با کره شمالی، کره شمالی ممکن است اقدامات جسورانه ای انجام دهد و باعث فاجعه برای کره جنوبی شود
[ترجمه ترگمان]کره جنوبی به شدت نگران است که با خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی از مرز خود با کره شمالی، کره شمالی ممکن است این اقدام را انجام دهد و موجب یک فاجعه برای کره جنوبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جسور (صفت)
wanton, presumptuous, rude, bold, defiant, forward, fresh, insolent, daring, bumptious, cocky, presuming, presumptive, assured, hardy, immodest, malapert, pert, bold-faced, flip, high-spirited, lippy, peart, venturous, pushing

گستاخ (صفت)
indecent, wanton, presumptuous, rude, perky, bold, forward, insolent, impudent, unshaped, unshapen, arrogant, presumptive, brash, unabashed, immodest, barefaced, flippant, malapert, cheeky, pert, impertinent, bold-faced, jaunty, flip, tumorous, lippy, peart, venturous

متهور (صفت)
audacious, brave, bold, daring, hardy, intrepid, brash, go-ahead, venturesome, venturous, temerarious

بی باک (صفت)
audacious, brave, bold, intrepid, fearless, dashing, stalwart, brazen, heroic, undaunted, daredevilish, devil-may-care, doughty, venturous, temerarious

خطر ناک (صفت)
serious, parlous, disastrous, calamitous, grave, perilous, dangerous, hazardous, herculean, malignant, jeopardous, venturesome, venturous

پر مخاطره (صفت)
precarious, venturesome, risky, venturous

انگلیسی به انگلیسی

• willing to take risks, adventurous; risky, dangerous

پیشنهاد کاربران

بپرس