veridical

/vəˈrɪdɪkəl//vəˈrɪdɪkəl/

معنی: خالص، صادق، راستگو، از روی حقیقت گویی
معانی دیگر: صادقانه، راست، درست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: veridically (adv.), veridicality (n.)
(1) تعریف: truthful; honest; veracious.

(2) تعریف: corresponding to reality; factual.
متضاد: fanciful

جمله های نمونه

1. Reassuringly, my dog appears to share my veridical view of reality: she chases the ball and triumphantly catches it between her jaws.
[ترجمه گوگل]با اطمینان، به نظر می رسد که سگ من دیدگاه واقعی من را از واقعیت به اشتراک می گذارد: او توپ را تعقیب می کند و پیروزمندانه آن را بین آرواره هایش می گیرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سگ من دیدگاه veridical را نسبت به واقعیت دارد: او توپ را دنبال می کند و پیروزمندانه آن را بین دو فک خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How can we take their experiences as veridical reports of the afterlife?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم تجربیات آنها را به عنوان گزارش های واقعی از زندگی پس از مرگ در نظر بگیریم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانیم تجربیات آن ها را به عنوان گزارش درباره زندگی پس از مرگ بگیریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The victim is willing and able to provide veridical testimony.
[ترجمه گوگل]قربانی مایل و قادر به ارائه شهادت واقعی است
[ترجمه ترگمان]قربانی حاضر است و می تواند شهادت veridical را ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why should doubt about the veridical or truth-affirming possibilities of interpretation be so widespread in the twentieth century?
[ترجمه گوگل]چرا باید در قرن بیستم تردید در مورد احتمالات واقعی یا تایید کننده حقیقت تفسیر اینقدر گسترده باشد؟
[ترجمه ترگمان]چرا باید در مورد the و یا حقیقت شک کرد - تاکید بر احتمالات تفسیر تا این حد در قرن بیستم گسترده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Challenges to veridical description and meaningful interpretation come from several sources.
[ترجمه گوگل]چالش‌هایی که برای توصیف واقعی و تفسیر معنادار وجود دارد از منابع متعددی سرچشمه می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]چالش ها برای توصیف توصیف و تفسیر معنادار از چندین منبع می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The soft-stiff rings of the experimental box are used to ensure axial softness and radial stiffness; the veridical experiments simulate better the one-dimensional plane strain motion.
[ترجمه گوگل]حلقه های نرم سفت جعبه آزمایشی برای اطمینان از نرمی محوری و سفتی شعاعی استفاده می شود آزمایش‌های واقعی، حرکت کرنش صفحه‌ای یک بعدی را بهتر شبیه‌سازی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]حلقه های نرم جعبه تجربی برای اطمینان از نرمی محوری و سختی شعاعی مورد استفاده قرار می گیرند؛ آزمایش ها veridical شبیه سازی بهتر حرکت کرنش صفحه یک بعدی را شبیه سازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chinese poetry has intrinsic connection with the 'Xiang' and ryhthm of Chinese characters which makes it the best expression and the most veridical show of original thought.
[ترجمه گوگل]شعر چینی پیوندی ذاتی با «شیانگ» و ریتم حروف چینی دارد که آن را به بهترین بیان و واقعی ترین نمایش اندیشه اصیل تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]شعر چینی ارتباط درونی با ژیانگ یو و ryhthm از شخصیت های چینی دارد که آن را بهترین بیان و the نمایش تفکر اصلی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خالص (صفت)
absolute, sheer, net, pure, genuine, solid, sincere, downright, heartfelt, veridical, virginal, unmixed, simon-pure, unalloyed, unadulterated

صادق (صفت)
truthful, frank, allegiant, loyal, leal, honest, sincere, veridical

راستگو (صفت)
truthful, true, candid, sooth, veracious, veridical, soothfast

از روی حقیقت گویی (صفت)
veridical

پیشنهاد کاربران

بپرس