vibrancy

/ˈvaɪbrənsi//ˈvaɪbrənt/

معنی: نوسان، ارتعاش، طراوت و چالاکی، تپش و جنبش
معانی دیگر: نوانی، شوق، شور، جنب و جوش

جمله های نمونه

1. I like the vibrancy of her character.
[ترجمه سیفی] من شخصیت پرجنب و جوش او را دوست دارم.
|
[ترجمه گوگل]من جنب و جوش شخصیت او را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]از قیافه اش خوشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was a woman with extraordinary vibrancy and extraordinary knowledge.
[ترجمه گوگل]او زنی بود با جنب و جوش و دانش فوق العاده
[ترجمه ترگمان]او زنی بود با دانش و دانش فوق العاده فوق العاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lucien had believed commitment to the Vibrancy involved a strict and pious discipline.
[ترجمه گوگل]لوسین معتقد بود که تعهد به نشاط مستلزم نظم و انضباط سختگیرانه و پارسا است
[ترجمه ترگمان]لوسین تعهد خود را نسبت به Vibrancy که دارای انضباط شدید و پرهیزگار بود، باور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vibrancy as entertainment was a new concept for Lucien to grasp.
[ترجمه گوگل]سرزندگی به عنوان سرگرمی مفهوم جدیدی بود که لوسین می توانست آن را درک کند
[ترجمه ترگمان]Vibrancy به عنوان سرگرمی، یک مفهوم جدید برای لوسین بود که بتواند آن را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Walking alongside a wheat field, admiring the vibrancy of poppies scattered in sparse splashes of scarlet, I spot something remarkable.
[ترجمه گوگل]با قدم زدن در کنار مزرعه گندم و تحسین جنب و جوش خشخاش های پراکنده در پاشش های پراکنده قرمز مایل به قرمز، چیزی قابل توجه را می بینم
[ترجمه ترگمان]در کنار یک کشت زار گندم قدم می زدم، و طراوت و طراوت شقایق را که پراکنده و پراکنده بود تحسین می کردم، چیز قابل توجهی را تشخیص می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first week in July contains the vibrancy of your Happy Story.
[ترجمه گوگل]هفته اول ماه جولای شور و نشاط داستان شاد شما را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]اولین هفته ماه جولای، تازگی داستان شادی شما را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The monitoring principle which includes machine tool vibrancy, principal axis displacement, cutting tool temperature, cutting force of cutting tool, temperature field of turner is discussed.
[ترجمه گوگل]اصل نظارت که شامل سرزندگی ماشین ابزار، جابجایی محور اصلی، دمای ابزار برش، نیروی برش ابزار برش، میدان دمای ترنر مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اصل پایش که شامل سرعت ابزار ماشین، جابجایی محور اصلی، دمای ابزار برش، کاهش نیروی ابزار برشی، میدان دمایی of مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even the country's struggles gave it a vibrancy.
[ترجمه گوگل]حتی مبارزات کشور به آن شور و نشاط بخشید
[ترجمه ترگمان]حتی مبارزات کشور هم آن را جنبش و جنب و جوش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each community retains its own unique colour and vibrancy.
[ترجمه گوگل]هر جامعه رنگ و جنب و جوش منحصر به فرد خود را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]هر جامعه رنگ و طراوت خود را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We need a market because they bring vibrancy to the town center.
[ترجمه گوگل]ما به یک بازار نیاز داریم زیرا آنها به مرکز شهر نشاط می بخشند
[ترجمه ترگمان]ما به یک بازار نیاز داریم چون آن ها طراوت خود را به مرکز شهر وارد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Without the vibrancy of the new colors, such as chrome yellow, Van Gogh may never have achieved the intensity of Sunflowers.
[ترجمه گوگل]بدون سرزندگی رنگ های جدید، مانند زرد کرومی، ون گوگ ممکن است هرگز به شدت گل آفتابگردان دست نیافته باشد
[ترجمه ترگمان]بدون طراوت رنگ های جدید، مثل زرد رنگ، ون گوگ نیز ممکن است هرگز به شدت of دست نیافته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It lends vibrancy, dazzling color, and deep savoriness to foods.
[ترجمه گوگل]به غذاها شادابی، رنگ خیره کننده و طعمی عمیق می بخشد
[ترجمه ترگمان]آن طراوت، رنگ خیره کننده و savoriness عمیق به مواد غذایی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ultrasonic vibrancy honing has many advantages, such as small honing force, long oilstone life.
[ترجمه گوگل]سنگ زنی با جنب و جوش اولتراسونیک دارای مزایای زیادی است، مانند نیروی کوچک تراش، عمر طولانی سنگ روغن
[ترجمه ترگمان]تیز هوشی سرشار از مزایای زیادی مانند تیز کردن کوچک، نیروی تیز تیز، زندگی طولانی و طولانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No one can fail to be struck by the vibrancy of New York.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند تحت تاثیر شور و نشاط نیویورک قرار نگیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند از سرعت نیویورک به او حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوسان (اسم)
amplitude, oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsation, modulation, lurch, libration, vibrancy, undulation, vibratility

ارتعاش (اسم)
shake, vibration, tremble, shudder, shiver, quaver, tremolo, libration, vibrancy, quiver, plangency, vibratility

طراوت و چالاکی (اسم)
vibrancy

تپش و جنبش (اسم)
vibrancy

انگلیسی به انگلیسی

• vitality, essentiality, powerfulness, vigorousness
vibrancy is a strong feeling of energy and enthusiasm.

پیشنهاد کاربران

طراوت و چالاکی، نشاط و سرزندگی

پویایی و سرزندگی

بپرس