vice president

/ˈvaɪsˈprezəˌdent//vaɪsˈprezɪdənt/

معاون رییس جمهور، مردم سالاریار، (v و p بزرگ) معاون رییس جمهور امریکا، نایب رئیس جمهور، نیابت ریاست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: vice presidential (adj.), vice presidency (n.)
(1) تعریف: an officer ranking directly below a president and assuming duties and authority in the president's absence or inability to perform.

(2) تعریف: (caps.) the elected official of this rank in the U.S. government, who serves as president of the Senate and succeeds the President in the event of the latter's death, removal, incapacity, or the like.

(3) تعریف: any of several officers of a company, organization, or the like, each of whom is in charge of his or her own department.

جمله های نمونه

1. His vice president also had to resign in disgrace.
[ترجمه گوگل]معاون او نیز مجبور شد با شرمندگی استعفا دهد
[ترجمه ترگمان]معاون او نیز مجبور بود استعفا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the president died, the vice president was chosen to head the firm.
[ترجمه گوگل]زمانی که رئیس جمهور درگذشت، معاون رئیس جمهور به ریاست شرکت انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رئیس جمهور مرد، معاون رئیس جمهور برای ریاست شرکت انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The vice president insisted that he supported the hard-working people of New York.
[ترجمه گوگل]معاون رئیس جمهور تاکید کرد که از مردم سخت کوش نیویورک حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]معاون رئیس جمهور اصرار داشت که از مردم سخت کوش نیویورک حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's vice president of sales and marketing.
[ترجمه گوگل]او معاون فروش و بازاریابی است
[ترجمه ترگمان]او معاون رئیس فروش و بازاریابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think that the vice president was in the loop.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که معاون رئیس جمهور در جریان بود
[ترجمه ترگمان]فکر کنم معاون رئیس جمهور در جریان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The knives are out for the vice president.
[ترجمه به تو چه] رئیس جمهور هیچی نیست
|
[ترجمه گوگل]چاقوها برای معاون رئیس جمهور است
[ترجمه ترگمان]چاقوها برای معاون رئیس جمهور بیرونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vice president said the cartoonist has a personal vendetta against him.
[ترجمه گوگل]معاون رئیس جمهور گفت که این کاریکاتوریست یک انتقام شخصی از او دارد
[ترجمه ترگمان]معاون رئیس جمهور گفت که کاریکاتوریست یک انتقام گیری شخصی علیه او دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr McCartney, 43 years old, previously was vice president, international operations.
[ترجمه گوگل]آقای مک کارتنی، 43 ساله، قبلا معاون عملیات بین المللی بود
[ترجمه ترگمان]آقای مک کارتنی ۴۳ ساله که قبلا معاون رئیس جمهور و عملیات بین المللی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was education minister before being elected vice president last year.
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه سال گذشته به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب شود، وزیر آموزش و پرورش بود
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه به عنوان معاون رئیس جمهور در سال گذشته انتخاب شود، وزیر آموزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr Hoffman, 4 previously was senior vice president of Fingerhut Cos.
[ترجمه گوگل]آقای هافمن 4 ساله قبلاً معاون ارشد Fingerhut Cos بود
[ترجمه ترگمان]آقای هافمن پیش از این نایب رئیس ارشد of Cos بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Cuylenburg was recently executive vice president of operations at Xerox Corp. and is a consultant to that firm.
[ترجمه گوگل]آقای کویلنبرگ اخیراً معاون اجرایی عملیات زیراکس بود و مشاور آن شرکت است
[ترجمه ترگمان]آقای Cuylenburg اخیرا معاون اجرایی عملیات شرکت زیراکس بود و مشاور این شرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sun vice president Denis Yaro heads SunConnect and will relocate to Grenoble by the middle of next year.
[ترجمه گوگل]دنیس یارو، معاون رئیس Sun، سرپرست SunConnect است و تا اواسط سال آینده به گرنوبل نقل مکان خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دنیس Yaro، معاون رئیس جمهور، ریاست SunConnect را برعهده دارد و تا اواسط سال آینده به گرنوبل نقل مکان خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Club vice president Dwight Clark said the team could make a move as early as Saturday.
[ترجمه گوگل]دوایت کلارک، نایب رئیس باشگاه گفت که این تیم می تواند از روز شنبه حرکت کند
[ترجمه ترگمان]رئیس باشگاه، دوایت کلارک گفت که تیم می تواند در اوایل روز شنبه حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Haan, 45 years old, formerly was executive vice president and chief operating officer of Durametallic.
[ترجمه گوگل]آقای هان، 45 ساله، قبلا معاون اجرایی و مدیر عملیاتی Durametallic بود
[ترجمه ترگمان]آقای Haan ۴۵ ساله سابقا معاون مدیر اجرایی و رئیس اجرایی of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She joined Hearst in 1985 as vice president, director of public relations for the Magazines Division.
[ترجمه گوگل]او در سال 1985 به عنوان معاون رئیس، مدیر روابط عمومی بخش مجلات به هرست پیوست
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۸۵ به عنوان معاون رئیس جمهور و مدیر روابط عمومی در بخش مجلات به هرست پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• second in command to the president

پیشنهاد کاربران

معاون اجرایی
معاون اول، نایب رییس
علاوه بر عرصه سیاسی، در متون سازمانی نیز از اصطلاح vice president استفاده می شود.
( مخففش میشود : VP )
1 - معاون رئیس جمهور
the elected official immediately below the president who is elected with the president every four years
2 - معاون
someone in charge of one of the main parts of an organization
Vice president
معاون
مثال
He got promoted to vice president of the bank
او ترفیع گرفت و معاون بانک شد
[سیاست آمریکا]
معاون ریاست جمهوری ( نه معاون رئیس جمهور )
در سیاست آمریکا فردی که در این جایگاه قرار دارد در واقع رئیس جمهور بالقوهاست و همزمان ریاست مجلس سنا را برعهده دارد و حتی رئیس جمهور هم نمی تواند او را برکنار کند. بنابراین این فرد معاون شخص رئیس جمهور نیست بلکه معاون ( جایگاه ) ریاست جمهوری است.
...
[مشاهده متن کامل]

نایب رئیس
معاون
معاون رئیس جمهور - نایب رئیس جمهور

بپرس