violinist

/vaɪəˈlɪnəst//ˌvaɪəˈlɪnɪst/

معنی: ویولنزن، ویولننواز
معانی دیگر: نوازنده ی ویولن، ویولنیست، violist مو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who plays the violin.

جمله های نمونه

1. the violinist gave a glittering solo performance
ویولونیست،تکنوازی درخشانی را ارائه داد.

2. he lead violinist of the group
سر ویولونیست گروه

3. all the spotlights were trained on the violinist
همه ی نورافکن ها روی ویولونیست متمرکز شده بود.

4. Everyone cheered for the violinist at our school concert.
[ترجمه گوگل]در کنسرت مدرسه ما همه برای نوازنده ویولن تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]همه در کنسرت مدرسه ما violinist را تشویق می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's a great violinist by any standard.
[ترجمه گوگل]او با هر معیاری یک ویولونیست بزرگ است
[ترجمه ترگمان]او یک violinist بزرگ با هر معیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The violinist got an enthusiastic encore.
[ترجمه گوگل]نوازنده ویولن یک انک پرشور دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]نوازنده ویولن دوباره شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The violinist gave a masterful performance.
[ترجمه گوگل]نوازنده ویولن اجرای استادانه ای ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]ویولن نواز عملکرد خوبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A world - famous violinist is playing at tonight's concert.
[ترجمه گوگل]ویولونیست معروف جهان در کنسرت امشب می نوازد
[ترجمه ترگمان]یک زن - معروف در کنسرت امشب بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The young girl violinist outshone all the other competitors.
[ترجمه گوگل]دختر جوان ویولونیست از همه رقبا پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]The دختر جوان از همه رقبای دیگر پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He dreams of one day becoming a famous violinist.
[ترجمه گوگل]او آرزو دارد روزی تبدیل به یک ویولونیست مشهور شود
[ترجمه ترگمان]رویای یک روز تبدیل به یک violinist مشهور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had hoped to succeed as a violinist.
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود که به عنوان یک نوازنده ویولن موفق شود
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود که به عنوان یک violinist موفق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The violinist revealed himself as a talented interpreter of classical music.
[ترجمه گوگل]ویولونیست خود را به عنوان یک مترجم با استعداد موسیقی کلاسیک نشان داد
[ترجمه ترگمان]ویولن نواز خود را به عنوان مترجم با استعدادی از موسیقی کلاسیک معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is a violinist of exceptional talent.
[ترجمه گوگل]او یک ویولونیست با استعداد استثنایی است
[ترجمه ترگمان]او یک ویولن نواز استعداد استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The violinist walked on the stage and the duo became a trio.
[ترجمه گوگل]نوازنده ویولن روی صحنه رفت و این دو نفر به یک سه نفر تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]ویولن نواز روی صحنه رفت و این دو به یک نفر تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The audience clapped the violinist heartily.
[ترجمه گوگل]حضار از صمیم قلب برای نوازنده ویولن کف زدند
[ترجمه ترگمان]تماشاگران، violinist را از ته دل به هم زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویولن زن (اسم)
violinist, violist

ویولن نواز (اسم)
violinist, violist

انگلیسی به انگلیسی

• one who plays the violin; one who plays a kind of stringed musical instrument which is played with a bow
a violinist is someone who plays the violin.

پیشنهاد کاربران

Someone who plays a violin
ویولن زن - ویلون نواز
تو اینستاگرام لطفا منو فالو کنید
s. amirmahdi. p

بپرس