vitally


از لحاظ زندگی، بطورواجب یا ضروری

جمله های نمونه

1. economic stability is vitally important
ثبات اقتصادی اهمیت حیاتی دارد.

2. It is vitally important to cancel the order immediately.
[ترجمه زهرا] اهمیت ضروری دارد که سفارش را فوراً لغو کنیم
|
[ترجمه گوگل]لغو فوری سفارش بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]مهم است که سفارش را فورا لغو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm sure you'll agree that this issue is vitally important to the success of the company.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که شما موافق هستید که این موضوع برای موفقیت شرکت بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]من مطمئنم که شما موافق خواهید بود که این مساله برای موفقیت شرکت اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's not vitally important that we get extra funding for the project but it would help.
[ترجمه گوگل]این مهم نیست که ما بودجه اضافی برای پروژه دریافت کنیم، اما کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]حیاتی نیست که بودجه اضافی برای پروژه دریافت کنیم، اما کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Education is vitally important for the country's future.
[ترجمه گوگل]آموزش برای آینده کشور بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]آموزش برای آینده کشور اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A sensible diet is vitally important if you want to remain in good health.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید در سلامت کامل بمانید، یک رژیم غذایی معقول بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید سلامتی خود را حفظ کنید، یک رژیم غذایی منطقی اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lighting is a vitally important aspect of film - making.
[ترجمه گوگل]نور یکی از جنبه های حیاتی ساخت فیلم است
[ترجمه ترگمان]نورپردازی یک جنبه مهم از ساخت فیلم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's vitally important that you understand the danger.
[ترجمه bagheri] خیلی مهم است که شما از خطر آگاه باشید.
|
[ترجمه گوگل]این بسیار مهم است که خطر را درک کنید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که تو خطر را درک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lesley's career in the church is vitally important to her.
[ترجمه گوگل]حرفه لسلی در کلیسا برای او بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]زندگی Lesley در کلیسا برای او اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Above right: Water chemistry is vitally important.
[ترجمه گوگل]بالا سمت راست: شیمی آب بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]در سمت راست: شیمی آبی اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Furthermore, the job description is also vitally important so that candidates then know what is required.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، شرح شغل نیز بسیار مهم است تا داوطلبان بدانند چه چیزی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توصیف شغلی اهمیت حیاتی دارد، بنابراین کاندیداها می دانند که چه چیزی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Education services, of course, are a vitally important aid to parents in providing schooling and ancillary services.
[ترجمه گوگل]البته خدمات آموزشی کمک بسیار مهمی به والدین در ارائه خدمات آموزشی و جانبی است
[ترجمه ترگمان]البته، خدمات آموزشی، کمک های حیاتی حیاتی به والدین در ارائه خدمات آموزشی و خدمات فرعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I think everyone needs the director to be vitally interested in the work well beyond the first week of actual performance.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم همه به این نیاز دارند که کارگردان بسیار فراتر از هفته اول اجرای واقعی به کار علاقه‌مند باشد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که همه به کارگردان نیاز دارند که به کار خوبی فراتر از هفته اول عملکرد واقعی علاقه مند باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is vitally important that you follow the directions exactly.
[ترجمه گوگل]بسیار مهم است که دقیقاً دستورالعمل ها را دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]مهم است که مسیر را دقیقا دنبال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• critically, urgently, essentially; vigorously, animatedly, spiritedly

پیشنهاد کاربران

حیاتی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : vitalize
اسم ( noun ) : vitality
صفت ( adjective ) : vital
قید ( adverb ) : vitally
vitally important
خیلی مهم
● این قید فقط با important می آید که به معنی زیاد هست در اینجا
هیچ، در جملات منفی
I am not vitally
concerned that that right should prevail
شدیدا ، به شدت ، به طور حیاتی ، به طور ضروی .
بسیار مهم، اساسی
الزاما، ضرورتا، هیجانی، واقعا
به طرز حیاتی، شدیدا

بپرس