voice recognition

/ˌvɔɪsˌrekəgˈnɪʃən//vɔɪsˌrekəɡˈnɪʃən/

(دستگاه الکترونیکی) صداشناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an electronic system designed to recognize and respond to spoken commands.

جمله های نمونه

1. The biometric security market also includes voice recognition and hand geometry devices.
[ترجمه گوگل]بازار امنیت بیومتریک نیز شامل دستگاه های تشخیص صدا و هندسه دست است
[ترجمه ترگمان]بازار امنیتی بیومتریک همچنین شامل شناسایی صدا و دستگاه های هندسه دستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Voice recognition system using neural network complete source code, has been tested.
[ترجمه گوگل]سیستم تشخیص صدا با استفاده از کد منبع کامل شبکه عصبی، تست شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم بازشناسی صوت با استفاده از کد منبع کامل شبکه عصبی مورد آزمایش قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you use a voice recognition program, and you experience recognition errors during smooth scrolling and transitions, you might also want to clear these check boxes.
[ترجمه گوگل]اگر از یک برنامه تشخیص صدا استفاده می‌کنید و در حین پیمایش و انتقال صاف با خطاهای تشخیص مواجه می‌شوید، ممکن است بخواهید این کادرها را نیز پاک کنید
[ترجمه ترگمان]اگر از برنامه تشخیص صدا استفاده می کنید، و خطاهای تشخیص را در حین لغزش و گذاره ای آرام تجربه می کنید، همچنین ممکن است بخواهید این جعبه های چک را تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's no voice recognition tutorial, and the audio quality is very good.
[ترجمه گوگل]هیچ آموزش تشخیص صدا وجود ندارد و کیفیت صدا بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]هیچ آموزشی به رسمیت شناختن صدا وجود ندارد و کیفیت صدا بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Voice recognition is one of most important pattern recognizing technology in recent years.
[ترجمه گوگل]تشخیص صدا یکی از مهم‌ترین فناوری‌های تشخیص الگو در سال‌های اخیر است
[ترجمه ترگمان]بازشناسی صوت یکی از الگوهای مهم تشخیص تکنولوژی در سال های اخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Instead of voice recognition for words, itshould work for just one character at a time - such as alphabets, numbers, etc.
[ترجمه گوگل]به جای تشخیص صدا برای کلمات، باید فقط برای یک کاراکتر در یک زمان کار کند - مانند حروف الفبا، اعداد و غیره
[ترجمه ترگمان]به جای به رسمیت شناختن صدا برای کلمات، itshould تنها برای یک کاراکتر در یک زمان - مانند الفبا، اعداد و غیره کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Caller Independent Voice Recognition Having a voice response unit recognize the voice of a caller without having been trained on the caller's voice.
[ترجمه گوگل]تشخیص صدای مستقل از تماس گیرنده داشتن یک واحد پاسخ صوتی، صدای تماس گیرنده را بدون اینکه در مورد صدای تماس گیرنده آموزش دیده باشد، تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]یک تشخیص صدای مستقل با داشتن یک واحد پاسخ صدا، صدای یک تماس گیرنده را تشخیص می دهد بدون اینکه بر روی صدای caller آموزش دیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although automatic text translators are now reasonably effective, voice recognition has proved more challenging.
[ترجمه گوگل]اگرچه مترجم خودکار متن در حال حاضر به طور معقولی موثر هستند، تشخیص صدا چالش برانگیزتر شده است
[ترجمه ترگمان]اگرچه مترجمان متن خودکار در حال حاضر به طور معقول موثر هستند اما به رسمیت شناختن صدا چالش برانگیزتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Include: neural networks, handwriting character recognition, fingerprint recognition, voice recognition, face recognition, expert systems.
[ترجمه گوگل]شامل: شبکه های عصبی، تشخیص کاراکتر دست خط، تشخیص اثر انگشت، تشخیص صدا، تشخیص چهره، سیستم های خبره
[ترجمه ترگمان]شامل: شبکه های عصبی، تشخیص شخصیت دستخط، تشخیص اثر انگشت، تشخیص صدا، تشخیص چهره، سیستم های خبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It has a voice recognition system for voice dials and opening applications.
[ترجمه گوگل]دارای سیستم تشخیص صدا برای شماره گیری صوتی و باز کردن برنامه ها
[ترجمه ترگمان]این سیستم یک سیستم تشخیص صدا برای صفحات صدا و کاربردهای باز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Honda Satellite - Linked Navigation System ? with voice recognition with 5'customizable touch screen, digital audio card reader.
[ترجمه گوگل]ماهواره هوندا - سیستم ناوبری مرتبط؟ با تشخیص صدا با صفحه نمایش لمسی 5' قابل تنظیم، کارت خوان دیجیتال صوتی
[ترجمه ترگمان]سیستم ناوبری مبتنی بر ماهواره هوندا؟ با تشخیص صدا با صفحه نمایش لمسی ۵ قابل تنظیم، خواننده کارت صدا دیجیتال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Recall that the voice recognition system must know the words (specifically the pronunciation of words) for them to be recognized or spoken.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که سیستم تشخیص صدا باید کلمات (مخصوصاً تلفظ کلمات) را بداند تا آنها را بشناسد یا گفته شود
[ترجمه ترگمان]به یاد می آورید که سیستم تشخیص صدا باید کلمات (به طور خاص تلفظ کلمات)را برای آن ها بداند و یا صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Development of new projects are: facial recognition systems, voice recognition systems and iris recognition systems.
[ترجمه گوگل]توسعه پروژه های جدید عبارتند از: سیستم های تشخیص چهره، سیستم های تشخیص صدا و سیستم های تشخیص عنبیه
[ترجمه ترگمان]توسعه پروژه های جدید عبارتند از: سیستم های بازشناسی چهره، سیستم های بازشناسی صدا و سیستم های تشخیص عنبیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Get voice recognition software if you cannot type.
[ترجمه گوگل]اگر نمی توانید تایپ کنید، نرم افزار تشخیص صدا را دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر نمی توانید از نرم افزار تشخیص صدا استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The greatest barrier to full voice operation is the difficulty of achieving voice recognition.
[ترجمه گوگل]بزرگترین مانع برای عملکرد کامل صدا، دشواری دستیابی به تشخیص صدا است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین مانع برای اجرای کامل صدا، دشواری رسیدن به تشخیص صدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] تشخیص صدا ؛ تشخیص صوتی ؛ بازشناسی صدا - تشخیص صدا تشخیص کلمات گفتاری توسط کامپیوتر نگاه کنیدبه natural language processing .

انگلیسی به انگلیسی

• ability of a computer to understand human speech and to use the speech to build text or instructions

پیشنهاد کاربران

سیستم تشخیص صدا
voice recognition ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: بازشناسی صدا
تعریف: ← بازشناسی گفتار

بپرس