voidance


معنی: ابطال، دفع
معانی دیگر: باطل سازی، بی اعتبارسازی، (قرارداد و غیره) فسخ، (شغل های کلیسایی) پست خالی

جمله های نمونه

1. The control device for the obstacle - a voidance of the endoscope is a part of the automatic obstacle - a- voidance subsystem of endoscopy.
[ترجمه گوگل]دستگاه کنترل مانع - ویدانس آندوسکوپ بخشی از زیرسیستم مانع خودکار - a- voidance آندوسکوپی است
[ترجمه ترگمان]دستگاه کنترل برای مانع - a از the بخشی از یک زیر سیستم خودکار - a of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With the development of the economics, the excessive exploitation and the unconscionable using of the resources, freewill voidance of the pollutant make the environmental problems much more serious.
[ترجمه گوگل]با توسعه اقتصاد، استثمار بیش از حد و استفاده بی رویه از منابع، حذف اختیاری آلاینده، مشکلات زیست محیطی را بسیار جدی تر می کند
[ترجمه ترگمان]با توسعه اقتصاد، بهره برداری بیش از حد و بهره برداری بیش از حد از منابع، freewill voidance از آلاینده، مشکلات زیست محیطی را جدی تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The thesis is devided into four parts:Part one discusses the fundamentals of government voidance by western scholars, which is the theoretical basis of the paper.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به چهار بخش تقسیم شده است: بخش اول به مبانی باطل حکومت توسط محققان غربی می پردازد که مبنای نظری مقاله است
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به چهار بخش تقسیم شده است: بخش اول اصول of دولت توسط اندیشمندان غربی را مورد بحث قرار می دهد که اساس نظری این مقاله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this paper, the author presents his study on government voidance concerning the current state of Chinese government as a result of years study and practice.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نویسنده مطالعه خود را در مورد بی اعتباری دولت در مورد وضعیت فعلی دولت چین در نتیجه سال ها مطالعه و تمرین ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، نویسنده مطالعه خود را در مورد دولت چین در رابطه با وضعیت کنونی دولت چین در نتیجه سال ها مطالعه و تمرین ارائه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Secondly, according to different norms, the void administrative acts can be classified as: absolute and relative voidance, natural and non-natural, whole and part, and so on.
[ترجمه گوگل]ثانیاً بر اساس موازین مختلف، اعمال اداری باطل را می توان به: باطل مطلق و نسبی، طبیعی و غیرطبیعی، کل و جزئی و تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]دوم، با توجه به هنجارهای متفاوت، اقدامات اجرایی تهی را می توان به صورت زیر طبقه بندی کرد: مطلق و نسبی، طبیعی و غیر طبیعی، کل و بخشی، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This text is totally divided into four parts: Chapter 1 summarizes the concept and value target of the voidance system of civil evidence.
[ترجمه گوگل]این متن به طور کلی به چهار بخش تقسیم می شود: فصل 1 مفهوم و هدف ارزشی سیستم باطل مدارک مدنی را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]این متن بطور کامل به چهار بخش تقسیم شده است: بخش ۱ مفهوم و هدف ارزش سیستم voidance از شواهد مدنی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابطال (اسم)
waiver, cancellation, annulment, revoke, nullification, rescission, disproof, defeasance, vitiation, voidance

دفع (اسم)
repulsion, rebuff, rebuttal, repercussion, repulse, expulsion, exclusion, secretion, ejectment, excretion, propulsion, voidance

انگلیسی به انگلیسی

• cancellation; evisceration

پیشنهاد کاربران

بپرس