voluntarism

/ˈvɑːləntəˌrɪzəm//ˈvɑːləntəˌrɪzəm/

معنی: اراده گرایی، فرضیهارادی
معانی دیگر: (فلسفه) اراده گرایی، خواست گرایی، اصالت اراده، فلسفه ای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجودمیداند

جمله های نمونه

1. What about the promises of voluntarism where voluntary participation is the featured work perspective?
[ترجمه گوگل]در مورد وعده های داوطلبانه که مشارکت داوطلبانه چشم انداز کار برجسته است، چطور؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی در مورد وعده هایی که داوطلبانه در آن مشارکت داوطلبانه وجود دارد چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cameron and his advisers frame their emphasis on voluntarism as a populist initiative.
[ترجمه گوگل]کامرون و مشاورانش تاکید خود را بر اراده گرایی به عنوان یک ابتکار پوپولیستی توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]کامرون و مشاوران وی تاکید خود را بر روی داوطلبانه به عنوان یک ابتکار مردمی در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Schopenhauer and Nietzsche's theories of voluntarism; Bergson's philosophy of life.
[ترجمه گوگل]نظریه های شوپنهاور و نیچه در مورد اراده گرایی فلسفه زندگی برگسون
[ترجمه ترگمان]فلسفه شوپنهاور و نیچه، فلسفه زندگی برگسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, the key principles of voluntarism do echo with her words.
[ترجمه گوگل]با این حال، اصول کلیدی اراده گرایی با کلمات او منعکس می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، اصول کلیدی of با کلمات او منعکس می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Voluntarism and covenant theology together constitute Hobbes' conceptualization of sovereign.
[ترجمه گوگل]اراده گرایی و الهیات عهد با هم مفهوم سازی هابز از حاکمیت را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]الاهیات پیمان و پیمان را به هم پیوند می دهد، و هابز را از پادشاه تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Voluntarism is one of the main streams of modern West ern philosophy, and it is the origination of modern Western irrational philosophy.
[ترجمه گوگل]اراده گرایی یکی از جریان های اصلی فلسفه مدرن غرب است و خاستگاه فلسفه غیرعقلانی مدرن غرب است
[ترجمه ترگمان]voluntarism یکی از جریان های اصلی فلسفه ern غرب است و این فلسفه origination فلسفه غیر منطقی غربی نوین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This voluntary approach to emissions reduction would likely be more effective than the voluntarism urged here.
[ترجمه گوگل]این رویکرد داوطلبانه برای کاهش انتشار احتمالاً مؤثرتر از اراده‌گرایی است که در اینجا توصیه می‌شود
[ترجمه ترگمان]این رویکرد داوطلبانه برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای به احتمال زیاد موثرتر از the است که در اینجا به آن تاکید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These changing attitudes can be seen as part of the general reaction against the older voluntarism.
[ترجمه گوگل]این تغییر نگرش‌ها را می‌توان بخشی از واکنش عمومی در برابر داوطلب‌گرایی قدیمی‌تر دانست
[ترجمه ترگمان]این نگرش در حال تغییر می تواند به عنوان بخشی از واکنش عمومی علیه the مسن تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The burden of the essay will be merely to indicate how voluntarism can succeed in academic circles.
[ترجمه گوگل]بار این مقاله صرفاً نشان دادن چگونگی موفقیت داوطلبانه در محافل دانشگاهی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این مقاله صرفا نشان می دهد که چگونه voluntarism می تواند در محافل دانشگاهی موفق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It might be a mistake to attempt such a journal without a spirit of voluntarism that can be realized through a newsletter.
[ترجمه گوگل]ممکن است تلاش برای چنین مجله ای بدون روحیه داوطلبانه که از طریق یک خبرنامه قابل تحقق باشد، اشتباه باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است تلاش برای چنین ژورنال بدون روح داوطلبانه باشد که می تواند از طریق یک خبرنامه دریافت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Elite theorists, therefore, stand as something of a half-way house' between Marxist determinism and pluralist voluntarism.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نظریه‌پردازان نخبگان به‌عنوان یک خانه نیمه‌راه بین جبر مارکسیستی و اراده‌گرایی کثرت‌گرا ایستاده‌اند
[ترجمه ترگمان]بنابراین نظریه پردازان ویژه به عنوان چیزی از یک خانه نیمه راه بین جبرگرایی مارکسیست و pluralist pluralist قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This implication of humanistic concern comes from O'Neill's acceptance and reform of Freud's theory of Unconsciousness and Voluntarism of Schopenhauer and Nietzsche.
[ترجمه گوگل]این دلالت نگرانی انسان گرایانه از پذیرش و اصلاح نظریه فروید در مورد ناخودآگاهی و اراده گرایی شوپنهاور و نیچه توسط اونیل ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]این مفهوم مربوط به ملاحظات انسانی ناشی از پذیرش و اصلاح تئوری فروید از Unconsciousness و voluntarism از شوپنهاور و نیچه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is also more strongly committed to what Margaret Thatcher once called "Victorian values"—individualism, voluntarism, patriotism.
[ترجمه گوگل]همچنین به شدت متعهد به آنچه مارگارت تاچر زمانی آن را «ارزش‌های ویکتوریایی» می‌نامید – فردگرایی، اراده‌گرایی، وطن‌پرستی است
[ترجمه ترگمان]همچنین نسبت به آنچه که مارگارت تاچر زمانی \"ارزش های ویکتوریایی\" نامیده می شد به شدت متعهد است - فردگرایی، voluntarism، وطن پرستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is wrong. It concerns one point that Yan Fu confuses Schwartz greatly, i. e. to vacillate between determinism and voluntarism.
[ترجمه گوگل]این اشتباه است این مربوط به یک نکته است که یان فو شوارتز را به شدت گیج می کند، یعنی ه بین جبرگرایی و اراده گرایی در نوسان است
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه است این موضوع به یک نکته مربوط می شود که یان فو Schwartz را تا حد زیادی گیج می کند ای که بین جبرگرایی و voluntarism وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اراده گرایی (اسم)
voluntarism

فرضیه ارادی (اسم)
voluntarism

تخصصی

[ریاضیات] اراده گرایی

انگلیسی به انگلیسی

• voluntarism is the practice of dealing with social problems on an individual and voluntary basis, rather than by the intervention of the state.

پیشنهاد کاربران

یک جنبش ایده آلیستی در فلسفه که اراده را بالاترین اصل هستی می داند. اراده گرایی در مقام اول در وجود معنوی، در تقابل با روشنفکری ( یا عقل گرایی ) ، یعنی با نظام های فلسفی ایده آلیستی قرار می گیرد که عقل و عقل را اساس آنچه وجود دارد می دانند.

بپرس