vulgarism

/ˈvʌlɡərɪzəm//ˈvʌlɡərɪzəm/

معنی: پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت
معانی دیگر: (واژه یا عبارت) زننده، رکیک، زشت، vulgarity اصطلاح عوامانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an instance of coarse, unrefined, or obscene behavior; vulgarity.

(2) تعریف: a word, phrase, or expression that is used widely but considered coarse or obscene.

جمله های نمونه

1. The greed, discrimination and vulgarism are not souls.
[ترجمه گوگل]طمع، تبعیض و ابتذال روح نیست
[ترجمه ترگمان]حرص، discrimination و vulgarism روح ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The vulgarism study of modern Chinese language is an unsubstantial tache in the history of researching common sayings of Chinese language.
[ترجمه گوگل]مطالعه ابتذال زبان چینی مدرن یک نکته غیرقابل اساسی در تاریخ تحقیق در مورد گفته های رایج زبان چینی است
[ترجمه ترگمان]مطالعه vulgarism از زبان چینی مدرن، به نام tache tache در تاریخ تحقیق و بررسی گفته های مشترک زبان چینی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As the latest trend in the current television news, news of the masses also exposes a series of problems for its trivialness, vulgarism, negativity during its growing process.
[ترجمه گوگل]اخبار توده‌ها به‌عنوان آخرین روند اخبار فعلی تلویزیون، یک سری مشکلات را برای پیش پاافتادگی، ابتذال، منفی‌گرایی در طول روند رو به رشد خود آشکار می‌کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که آخرین روند در اخبار تلویزیونی جاری، اخبار مردم یک سری مشکلات را برای trivialness، vulgarism و منفی ها در طول فرآیند رشد خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dialect recorded in these works in majority come from the predecessors' works, the vulgarism and dialect of contemporary different districts.
[ترجمه گوگل]گویش ثبت شده در این آثار اکثراً از آثار پیشینیان، ابتذال و گویش نواحی مختلف معاصر است
[ترجمه ترگمان]گویش در این آثار به طور عمده از آثار پیشینیان، the و گویش مناطق مختلف معاصر آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objecting to the tenderness and aloofness of humor and the vulgarism of humor, Lu Xun advocated a new concept of humor to criticize the reality, improve the work, and enliven life.
[ترجمه گوگل]لو ژون با اعتراض به لطافت و دوری طنز و ابتذال طنز، از مفهوم جدیدی از طنز حمایت کرد تا واقعیت را نقد کند، کار را بهبود بخشد و زندگی را زنده کند
[ترجمه ترگمان]لو شون که به لطافت و aloofness شوخ طبعی و شوخ طبعی بذله گویی اشاره داشت، از مفهوم جدید شوخ طبعی برای انتقاد از واقعیت، بهبود کار، و روح بخشیدن به زندگی دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In some inhabited areas in Ningxia Hui Autonomous Region, there have been a lot of ballads, proverbs and vulgarism with the content of marriage.
[ترجمه گوگل]در برخی مناطق مسکونی در منطقه خودمختار نینگشیا هوی، تصنیف ها، ضرب المثل ها و ابتذال های زیادی با محتوای ازدواج وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در برخی مناطق مسکونی در منطقه خودمختار Ningxia Hui، تعداد زیادی از اشعار، proverbs و vulgarism با محتوای ازدواج وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although literary quotation has very distinctive difference from idiom, vulgarism, proverb and parol, they are closely associated with one another and sometimes amalgamated.
[ترجمه گوگل]اگرچه نقل قول ادبی تفاوت های بسیار متمایزی با اصطلاح، عوامانه، ضرب المثل و ضرب المثل دارد، اما ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و گاه در هم می آمیزند
[ترجمه ترگمان]اگرچه نقل قول ادبی تفاوت متمایزی از اصطلاحات، vulgarism، ضرب المثل و parol دارد، اما آن ها با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند و گاهی با هم ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is now a single accepted pronunciation for the vast majority of words in ordinary polite use, deviation from which is regarded either as a provincialism or as a vulgarism.
[ترجمه گوگل]اکنون برای اکثریت قریب به اتفاق کلمات در استفاده معمولی مودبانه یک تلفظ پذیرفته شده وجود دارد که انحراف از آن یا به عنوان یک ولایت گرایی یا به عنوان یک ابتذال تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک تلفظ پذیرفته شده برای اکثر کلمات در استفاده مودبانه معمولی، انحراف از آن به عنوان یک provincialism یا به عنوان یک vulgarism شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the main body position's establishment of the mass, the appreciation acquainm ent of the mass will be approved by society, and the vulgarism in the popular art will be weakened.
[ترجمه گوگل]با استقرار توده در جایگاه اصلی بدن، شناخت قدردانی توده مورد تایید جامعه قرار می گیرد و ابتذال در هنر عامه تضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]با تشکیل بدنه اصلی جرم، قدردانی از جرم به وسیله جامعه تایید خواهد شد و the در هنر مردمی تضعیف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Moreover, he distinguished the freedom from the casualness, the vulgarism of freedom from the virtue of freedom, and emphasized the value of"civilized freedom".
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او آزادی را از بی‌نظمی، ابتذال آزادی را از فضیلت آزادی متمایز کرد و بر ارزش «آزادی متمدن» تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او آزادی را از خونسردی، آزادی آزادی از فضیلت آزادی، و تاکید بر ارزش \"آزادی متمدن\" متمایز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پستی (اسم)
poverty, abjection, degradation, baseness, meanness, inferiority, debasement, dishonor, turpitude, ignobility, villainy, lowness, humility, lousiness, vulgarism, vulgarity

وحشیگری (اسم)
brutality, savagery, barbarity, ferocity, truculence, barbarism, vandalism, incivility, ferity, ruffianism, truculency, vulgarism, vulgarity

اصطلاح عوامانه (اسم)
vulgarism, vulgarity

عوامیت (اسم)
vulgarism, vulgarity

انگلیسی به انگلیسی

• vulgarness; vernacular or unrefined term

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vulgarize
✅️ اسم ( noun ) : vulgarity / vulgarism / vulgarization / vulgarian / vulgarizer / vulgarness
✅️ صفت ( adjective ) : vulgar
✅️ قید ( adverb ) : vulgarly
رشتی، زنندگی، هرزگی

بپرس