wait up


(به انتظار کسی یا چیزی ) بیدار ماندن، به بستر نرفتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to delay going to bed in order to await someone or something.

(2) تعریف: (informal) to stop and wait until another catches up.
مشابه: delay, halt, pause, stop

جمله های نمونه

1. I hope he doesn't expect you to wait up for him.
[ترجمه گوگل]امیدوارم او توقع نداشته باشد که شما منتظر او باشید
[ترجمه ترگمان]امیدوارم انتظار نداشته باشه که تو منتظر اون باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Did you wait up last night?
[ترجمه گوگل]دیشب منتظر بودی؟
[ترجمه ترگمان]دیشب بیدار شدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll be home very late tonight, so don't wait up for me.
[ترجمه گوگل]من امشب خیلی دیر به خانه خواهم آمد، پس منتظر من نباش
[ترجمه ترگمان]امشب خیلی دیر به خانه می رسم، پس منتظر من نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll be home after midnight, so don't wait up for me.
[ترجمه گوگل]بعد از نیمه شب به خانه خواهم آمد، پس منتظر من نباش
[ترجمه ترگمان]بعد از نیمه شب به خانه می روم، پس منتظر من نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'll be back very late so don't wait up for me.
[ترجمه گوگل]من خیلی دیر برمی گردم پس منتظر من نباش
[ترجمه ترگمان]دیر یا زود برمی گردم، پس منتظر من نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't go so fast! Wait up for me!
[ترجمه گوگل]اینقدر تند نرو! منتظر من باش!
[ترجمه ترگمان]این قدر تند نرو! ! منتظرم باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't wait up for me, I may be late.
[ترجمه گوگل]منتظر من نباش شاید دیر کنم
[ترجمه ترگمان]منتظر من نباش، ممکن است دیر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's wait up for the slower ones.
[ترجمه گوگل]منتظر آهسته ترها باشیم
[ترجمه ترگمان]بیا منتظر the باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But she may have to wait up to eighteen months for surgery.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است مجبور شود تا هجده ماه برای جراحی صبر کند
[ترجمه ترگمان]اما ممکنه مجبور بشه تا ۱۸ ماه برای جراحی صبر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I would wait up for him.
[ترجمه گوگل]منتظرش بودم
[ترجمه ترگمان]من منتظر او خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'll be home late tonight, so don't wait up.
[ترجمه گوگل]امشب دیر به خانه خواهم آمد، پس منتظر نباش
[ترجمه ترگمان]امشب دیر می رسم خونه، پس منتظر نمون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't wait up for me - I'll be very late.
[ترجمه گوگل]منتظر من نباش - خیلی دیر میرسم
[ترجمه ترگمان]منتظر من نباش - دیر می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wait up, you guys! I can't walk that fast.
[ترجمه گوگل]صبر کنید، بچه ها! نمیتونم به این سرعت راه برم
[ترجمه ترگمان]! وایسید، بچه ها نمی توانم این قدر تند راه بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You go to bed and I'll wait up for your father.
[ترجمه گوگل]تو برو بخواب و من منتظر پدرت هستم
[ترجمه ترگمان]تو برو بخواب و من منتظر پدرت خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Didn't you wait up for her?
[ترجمه گوگل]منتظرش نبودی؟
[ترجمه ترگمان]منتظر او نبودید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wait for someone to arrive, remain awake

پیشنهاد کاربران

تفاوت wait و wait up در اینه که:
مثلا کسی داره حرف میزنه وسط حرفیش میپرین میگین wait wait wait و بعد یه سوال ازش میپرسین
اما
wait up واسه حرکته یعنی موقعی که یکی داره میره و کارش دارین میگین wait up
بیدارشدن/بیدارکردن
صبر کردن
وایسا، صبر کن،
به انتظار کسی نخوابیدن ( خواب نداشتن )
بیدار موندن، منتظر کسی موندن ( با وجود خواب آلودگی )

بپرس