wash away


شستن و با خود بردن، زدودن، فرسودن (خاک و غیره)

جمله های نمونه

1. Salt water and absence wash away love.
[ترجمه بهناز] اشک و غیاب عشق را می فرساید.
|
[ترجمه علی ماشا اله زاده] از دل برود هر آنکه از دیده رود ( ضرب المثل )
|
[ترجمه گوگل]آب نمک و نبودن عشق را می شویند
[ترجمه ترگمان]آب نمک و عدم وجود عشق پاک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Once the forest cover is felled, rains wash away the soil.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پوشش جنگل قطع شد، باران خاک را می شست
[ترجمه ترگمان]زمانی که پوشش جنگلی قطع شود، باران زمین را بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nothing can ever wash away my feeling of responsibility for his death.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند احساس مسئولیت من در قبال مرگ او را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند احساس مسئولیت من نسبت به مرگ او را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She did need a shower to wash away the tension from a day that had been too full of emotion.
[ترجمه گوگل]او نیاز به دوش داشت تا تنش روزی که بیش از حد پر از احساسات بود را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]او به حمام نیاز داشت تا تنش را از یک روز که پر از احساس بود پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But still it continued to wash away, around the edges of tables, between the legs and fingers of statues.
[ترجمه گوگل]اما با این حال همچنان دور لبه‌های میزها، بین پاها و انگشتان مجسمه‌ها شسته می‌شد
[ترجمه ترگمان]اما همچنان به شستن دست ها و لبه میز و بین پاها و انگشتان مجسمه ها ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your tears do not wash away your sorrows. They feed someone Else's joy. And that is why you must learn to swallow your own tears. Amy Tan
[ترجمه گوگل]اشک های تو غم هایت را پاک نمی کند آنها شادی شخص دیگری را تغذیه می کنند و به همین دلیل است که باید یاد بگیرید اشک های خود را قورت دهید امی تان
[ترجمه ترگمان]اشک های تو از غم و غصه تو پاک نمی شوند آن ها از شادی یک نفر دیگر تغذیه می کنند و به همین خاطر باید یاد بگیری که اشک های خودت رو قورت بدی \"امی Tan\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sable Island seems doomed to wash away, and this pale, pretty dune sparrow will go with it.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد جزیره سابل محکوم به شسته شدن است، و این گنجشک رنگ پریده و زیبای تپه ای با آن همراه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]جزیره \"Sable\" به نظر می رسد که محکوم به شسته شدن است و این گنجشک رنگ پریده و زیبا با آن خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That the miraculous spring would wash away all defilement.
[ترجمه گوگل]که چشمه معجزه آسا همه آلودگی ها را بشوید
[ترجمه ترگمان]و این چشمه معجزه آسا، همه defilement را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This topsoil tends to wash away.
[ترجمه گوگل]این خاک سطحی تمایل به شستشو دارد
[ترجمه ترگمان]این خاک سطحی معمولا از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Heavy rain will wash away the soil from desolate hills.
[ترجمه گوگل]باران شدید خاک را از تپه های متروک خواهد شست
[ترجمه ترگمان]باران سنگین زمین را از تپه های متروک خواهد شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Will it wash away this jet black feeling?
[ترجمه گوگل]آیا این احساس جت سیاه را از بین می برد؟
[ترجمه ترگمان]می شه این احساس سیاه و سیاه رو پاک کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lead us into temptation. Forgive us our sins. Wash away our iniquities.
[ترجمه گوگل]ما را به وسوسه هدایت کن گناهان ما را ببخش گناهان ما را بشویید
[ترجمه ترگمان] ما رو به وسوسه تبدیل کن گناهان ما را ببخش iniquities را بشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By doing so you will wash away your sins.
[ترجمه گوگل]با این کار گناهان خود را می شوید
[ترجمه ترگمان]با انجام دادن این کار، گناهان تو را خواهی شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I could not wash away the mark of the scorch.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم رد سوختگی را بشوییم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم اثر سوختگی را از بین ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] آب بردگی

انگلیسی به انگلیسی

• clean by laundry

پیشنهاد کاربران

پاکسازی - زدودن
Phrasal verb :
از شر افکار، احساسات و یا خاطرات بد خلاص شدن
جابجا شدن چیزی به کمک نیروی آب
به عنوان مثال :
My anxiety was washed away
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/wash-away
( شستن و ) بردن توسط آب ( مثل سیل و. . . )
از بین بردن

بپرس