weeping

/ˈwiːpɪŋ//ˈwiːpɪŋ/

اشک ریزی، گریه، گریه و زاری، مویه، دارای شاخه های آویخته، گریان، پر اشک، توام با اشک ریزی، گریه کننده، تراوش دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: showing strong emotions, such as grief or joy, by shedding tears.

- a weeping audience
[ترجمه گوگل] یک مخاطب گریان
[ترجمه ترگمان] حضار گریه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: giving out liquid in drops; oozing.

- a weeping rock
[ترجمه گوگل] سنگی گریان
[ترجمه ترگمان] یک صخره کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: having slim branches that bend downward, as a tree or shrub.

- a weeping beech
[ترجمه گوگل] یک راش گریان
[ترجمه ترگمان] راش راش گریه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. weeping gratitude
امتنان توام با اشک ریزی

2. weeping willow
بید مجنون

3. a weeping willow's flexible branches
شاخه های قابل انعطاف بید مجنون

4. his mother was weeping and smiling at the same time
مادرش اشک می ریخت و در عین حال لبخند بر لب داشت

5. the wound is still weeping
از زخم هنوز خون می تراود.

6. i tried to calm the weeping child
سعی کردم کودک گریان را آرام کنم.

7. the usually imperturbable officer was now weeping
در آن هنگام افسری که معمولا خوددار بود،داشت اشک می ریخت.

8. his remark was a signal for a storm of weeping
اظهار او انگیزه ای بود برای توفانی از گریه و زاری.

9. I would like weeping with the smile rather than repenting with the cry,when my heart is broken ,is it needed to fix?
[ترجمه گوگل]دوست دارم با لبخند گریه کنم تا اینکه با گریه توبه کنم، وقتی قلبم شکسته، آیا باید درستش کنم؟
[ترجمه ترگمان]من دلم می خواهد با آن لبخند به جای پشیمانی در حالی که قلب من شکسته باشد، گریه کنم، آیا لازم است که آن را درست کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Weeping is a normal response to pain.
[ترجمه گوگل]گریه یک پاسخ طبیعی به درد است
[ترجمه ترگمان]گریه یک پاسخ طبیعی به درد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She sat alone weeping, lamenting her fate.
[ترجمه گوگل]او تنها نشسته بود و گریه می کرد و از سرنوشت خود ناله می کرد
[ترجمه ترگمان]تنها نشسته بود و گریه می کرد و بر سرنوشت خود می نالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sore is still weeping a lot so you'll have to change the dressing once a day.
[ترجمه گوگل]زخم هنوز هم گریه زیادی می کند، بنابراین باید یک بار در روز پانسمان را عوض کنید
[ترجمه ترگمان]زخم هنوز خیلی گریه می کند بنابراین روزی مجبور خواهی شد پانسمان را عوض کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is unpredictable, weeping one moment, laughing the next.
[ترجمه گوگل]او غیرقابل پیش بینی است، یک لحظه گریه می کند و لحظه ای دیگر می خندد
[ترجمه ترگمان]یک لحظه هم که در حال خندیدن است، پیش از آن است که در حال خندیدن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's no use weeping over what can't be helped.
[ترجمه گوگل]گریه کردن برای چیزی که نمی توان کمک کرد فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]گریه کردن روی چیزی که نباید کمک کرد فایده ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They emerged visibly distressed and weeping.
[ترجمه گوگل]آنها آشکارا مضطرب و گریان بیرون آمدند
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا غمگین و گریان بیرون آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cry; shed tears; mourn with tears; exude liquid, drip (as with sweat)
crying, sobbing; exuding liquid; dripping; drooping over (about tree branches)

پیشنهاد کاربران

پایین رو ، پایین سو
Weeping ulcer:زخم با ترشح
[درخت]
شاخه آویخته ، شاخه اُفتان ، شاخه سرازیر
اب انداختن
weeping ( مهندسی شیمی )
واژه مصوب: بارش 2
تعریف: چکیدن مایع در زمانی که جریان بخار برای پس زدن مایع از سوراخ های سینی کافی نباشد
گریه و زاری
( درخت و غیره ) مجنون
گریه می کرد

بپرس